یادگیری ماشین غیرمتمرکز

یادگیری ماشین غیرمتمرکز

دو هفته گذشته گردبادی مطلق در دنیای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی مولد (Generative AI) بوده است، با انتشارهای جدید پیشگامانه و ادغام‌های پیشرفته. OpenAI مدل GPT-4 مورد انتظار خود را منتشر کرد، Midjourney آخرین مدل V5 خود را معرفی کرد و استنفورد مدل زبان Alpaca 7B خود را منتشر کرد. در همین حال، گوگل هوش مصنوعی مولد را در کل مجموعه Workspace خود راه‌اندازی کرد، در حالی که Anthropic دستیار هوش مصنوعی خود یعنی Claude را معرفی کرد، و مایکروسافت ابزار قدرتمند هوش مصنوعی مولد خود Copilot را در مجموعه Microsoft 365 ادغام کرد. اما اینها تمام اخبار نبوده‌اند زیرا یادگیری ماشین غیرمتمرکز یا هوش مصنوعی بر پایه پروژه‌های بلاکچینی نیز از خبرسازترین رویدادهای این روزها هستند.

سرعت توسعه و پذیرش هوش مصنوعی و یادگیری عمیق هیچ نشانی از کند شدن ندارد زیرا کسب‌وکارها شروع به درک ارزش هوش مصنوعی و اتوماسیون و نیاز به پذیرش این فناوری‌ها برای حفظ رقابت در بازار کرده‌اند.

علیرغم پیشرفت ظاهراً آرام توسعه هوش مصنوعی، چالش‌ها و تنگناهای اساسی وجود دارد که باید برطرف شوند. با استقبال بیشتر کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان از هوش مصنوعی، یک گلوگاه در مورد قدرت محاسباتی پدیدار می‌شود. محاسبات مورد نیاز برای سیستم‌های هوش مصنوعی هر چند ماه یکبار دو برابر می‌شود، در حالی که عرضه منابع محاسباتی برای حفظ سرعت تلاش می‌کند. علاوه بر این، هزینه آموزش مدل‌های هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ با افزایش تقریباً 3100 درصدی در سال در طول دهه گذشته، همچنان افزایش می‌یابد. اما در نقطه مقابل، بلاکچین با راه حل‌های غیرمتمرکز خود توانسته به نوآوری‌هایی در زمینه یادگیری ماشین غیرمتمرکز برای حل این موضوع دست پیدا کند.

این روند به سمت افزایش هزینه‌ها و افزایش تقاضای منابع مورد نیاز برای توسعه و آموزش سیستم‌های پیشرفته هوش مصنوعی و یادگیری ماشین منجر به متمرکز شدن می‌شود، جایی که تنها نهادهایی با بودجه هنگفت قادر به انجام تحقیق و تولید مدل هستند. با این حال، چندین پروژه مبتنی بر رمزارز در حال ایجاد راه‌حل‌های غیرمتمرکز برای رسیدگی به این مسائل با استفاده از محاسبات باز و شبکه‌های هوشمند ماشینی هستند.

چالش‌های بنیادین هوش مصنوعی و یادگیری ماشین

پیشرفت هوش مصنوعی توسط سه عامل اصلی هدایت می‌شود:

  • نوآوری در الگوریتم: محققان دائماً در حال توسعه الگوریتم‌ها و تکنیک‌های جدیدی هستند که به مدل‌های هوش مصنوعی اجازه می‌دهد داده‌ها را با کارآمدتر و دقیق‌تر پردازش و تجزیه و تحلیل کنند.
  • داده ها: مدل‌های هوش مصنوعی به مجموعه داده‌های بزرگ به عنوان سوخت برای آموزش خود متکی هستند و آنها را قادر می‌سازد از الگوها و روابط درون داده‌ها بیاموزند.
  • محاسبه: محاسبات پیچیده لازم برای آموزش مدل‌های هوش مصنوعی به مقادیر زیادی قدرت پردازش محاسباتی نیاز دارد.

با این حال، دو مشکل اصلی وجود دارد که مانع توسعه هوش مصنوعی می‌شود. در سال 2021، به دست آوردن داده‌ها بزرگترین چالش پیش روی شرکت‌های هوش مصنوعی در مسیر توسعه هوش مصنوعی بود. سال گذشته، چالش مربوط به محاسبات، از مسائل مربوط به داده‌ها پیشی گرفت، به ویژه به دلیل عدم دسترسیِ بر اساسِ تقاضا (on-demand access) به منابع محاسباتی، ناشی از سطوح بالای تقاضا. اما خبر خوب آنکه ممکن است راهکارهای یادگیری ماشین غیرمتمرکز بتوانند این مشکل را به زودی حل کند.

مشکل دوم مربوط به ناکارآمدی در نوآوری در الگوریتم است. در حالی که محققان با استفاده از مدل‌های قبلی به بهبودهای تدریجی مدل‌ها ادامه می‌دهند، هوش یا الگوهایی که توسط این مدل‌ها استخراج می‌شود همیشه مغفول واقع می‌شود.

بیایید عمیق تر به این مشکلات بپردازیم.

گلوگاه محاسباتی و هوش مصنوعی غیرمتمرکز

آموزش مدل‌های یادگیری ماشین پایه به منابع وسیعی نیاز دارد که اغلب شامل استفاده از تعداد زیادی GPU در دوره‌های زمانی طولانی می‌شود. به عنوان مثال، Stablility.AI به 4000 پردازنده گرافیکی Nvidia A100 نیاز داشت که در فضای ابری AWS کار می‌کردند تا مدل‌های هوش مصنوعی خود را آموزش دهند که بیش از 50 میلیون دلار در ماه هزینه داشت. از سوی دیگر، GPT-3 که متعلق به OpenAI  می‌باشد با استفاده از 1000 پردازنده گرافیکی Nvidia V100 با هزینه 12 میلیون دلار آموزش داده شد.

شرکت‌های هوش مصنوعی اغلب با دو انتخاب روبرو هستند:

  1. سرمایه‌گذاری روی سخت‌افزار خود و قربانی کردن مقیاس‌پذیری، یا
  2. انتخاب ارائه‌دهندگان ابری و پرداخت قیمت‌های رو به افزایش.

در حالی که شرکت‌های بزرگ‌تر می‌توانند دومی را انتخاب کنند، شرکت‌های کوچک‌تر ممکن است توان این ولخرجی را نداشته باشند. با افزایش هزینه سرمایه، استارت‌آپ‌ها مجبور به کاهش هزینه‌های ابری هستند، حتی با وجود اینکه هزینه توسعه زیرساخت‌ها برای ارائه‌دهندگان بزرگ ابری تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است.

هزینه بالای محاسبات برای هوش مصنوعی موانع قابل توجهی را برای محققان و سازمان‌هایی ایجاد می‌کند که به دنبال پیشرفت در این زمینه هستند. در حال حاضر، نیاز مبرمی به یک پلتفرم محاسباتی بدون سرور و مقرون به صرفه برای یادگیری ماشین وجود دارد، که در چشم انداز محاسبات سنتی وجود ندارد. خوشبختانه، چندین پروژه بلاکچینی در حال کار برای توسعه شبکه‌های محاسباتی یادگیری ماشین غیرمتمرکز هستند که می‌توانند این نیاز را برطرف کنند.

بلاکچین و آینده یادگیری عمیق

یادگیری عمیق در سال‌های اخیر به دلیل پتانسیل آن برای تصمیم گیری آگاهانه جذابیت زیادی پیدا کرده است. بخش بزرگی از سیستم‌های یادگیری عمیق امروزی مبتنی بر سرورهای متمرکز هستند و در ارائه شفافیت عملیاتی، قابلیت ردیابی، قابلیت اطمینان، امنیت و منشأ داده، کوتاهی می‌کنند. همچنین، آموزش مدل‌های یادگیری عمیق با استفاده از داده‌های متمرکز در برابر مشکلِ «تنها نقطه شکست» (Single point of failure) آسیب‌پذیر است.

فناوری بلاک‌چین منشأ مدل‌های یادگیری ماشین را به شکلی غیرمتمرکز امکان‌پذیر می‌کند، بنابراین به سیستم‌های هوش مصنوعی (AI) قابل اعتماد منجر می‌شود. فناوری بلاک‌چین یک سیستم قوی ارائه می‌کند و می‌تواند مشوق مشارکت‌کنندگانی باشد که داده‌های خود را به اشتراک می‌گذارند (مبادله و معامله داده) که برای آموزش مدل‌های یادگیری ماشین غیرمتمرکز استفاده می‌شود.

پخش زنده در وب3 با شیلر

پخش زنده در وب3 با شیلر

رپر و بازیگر آمریکایی اسنوپ داگ به عنوان یکی از بنیانگذاران یک برنامه پخش زنده تحت وب 3 به نام شیلر Shiller معرفی شد.

این برنامه به عنوان یک پلت فرم پخش زنده با هدف ترکیب فناوری Web3 با محتوای پخش زنده است. ستاره رپ به همراه سام جونز، کارآفرین فناوری، به عنوان یکی از بنیانگذاران اپلیکیشن معرفی شده است.

برای انقلاب پخش زنده Web3 آماده شوید!

با واسطه‌ها خداحافظی کنید و با شیلر به توانمندساز واقعیِ سازندگان (تولیدکنندگان محتوا) سلام کنید!

بلاک‌چین به‌شدت در این پلتفرم حضور خواهد داشت و به سازندگان محتوا اجازه می‌دهد تا پخش زنده خود را «توکن‌سازی» کنند و توکن‌های غیرقابل تعویض یا سایر محصولات وب‌سایت‌های تجارت الکترونیک را تبلیغ کنند.

سازندگان محتوا می‌توانند درآمد خود را با ارزهای رمزنگاری‌شده مانند اتر یا NFT‌هایی که به صورت فیات نقد می‌شوند، دریافت کنند.

قرار بود این نسخه در ژانویه منتشر شود اما طبق آخرین اخبار تا آوریل به تعویق افتاد.

جنبش اقتصاد سازنده محور

به نظر می‌رسد راه‌اندازی Shiller بخشی از یک جنبش بزرگ‌تر اقتصاد سازنده محور است که در آن Web3 احتمالاً نقشی خواهد داشت.

https://fa.mahdibml.com/web3/

توکنیزه کردن یا Tokenization به چه معناست؟

توکنیزه کردن یا Tokenization به چه معناست؟

در دنیای پر هیاهوی اقتصاد، افراد همواره به‌دنبال این هستند که دارایی خود را به شکل‌های دیگر تبدیل و از این طریق سود به‌دست آورند. تبدیل پول به خانه، خانه به ماشین و این روزها تبدیل دارایی به ارزهای دیجیتال همه از روش‌هاییست که افراد برای حفظ ارزش سرمایه خود از آن بهره می‌برند. اما این روزها ما با یک روش جدید تبدیل دارایی به‌نام توکنیزه کردن روبه‌رو هستیم. اگر با مفهوم توکن چیست و چه کاربردهایی دارد آشنا باشید، قطعاً می‌دانید که یکی از مهم‌ترین کاربردهای توکن، تعویض‌پذیری است و در جدیدترین عملکرد آن، افراد می‌توانند هر چیزی را به توکن تبدیل کنند. برای اینکه بیشتر با مفهوم توکنیزه کردن و کاربردهای آن آشنا شوید، ادامه این مقاله را اصلا از دست ندهید.

توکنیزه کردن چیست؟

توکنیزه کردن (Tokenization) یا توکنایز دارایی، فرایند جایگزینی داده‌های حساس (مانند یک شماره حساب بانکی) است که تمام اطلاعات ضروری را بدون به خطر انداختن امنیت آنها حفظ می‌کند. در حقیقت توکن‌سازی نوعی رمزگذاری به‌حساب می‌آید با این تفاوت که در رمزگذاری داده‌های قابل خواندن تبدیل به یک متن نامفهوم شده‌اند اما در توکن‌سازی داده‌های حساس به مقادیر غیرحساسی به‌نام توکن جایگزین می‌شوند. توجه داشته باشید که توکن‌ها حاوی داده‌های اصلی نیستند، اما معمولاً کاراکترها یا قالب‌بندی مشابهی با آن دارند.

توکن‌ها می‌توانند معرف حق مالکیت دارایی‌های محسوس مانند آثار هنری باشند یا می‌توانند مالکیت دارایی‌های نامشهود مانند سهام یک شرکت یا حق رای را نمایندگی کنند. اما به‌طور کلی توکن‌سازی می‌تواند برای هر چیزی که ارزشمند تلقی می‌شود رخ دهد.

 

پس از توکنیزه کردن دارایی‌ها، از توکن‌ها می‌توان برای انتقال مالکیت یک دارایی، پرداخت و تکمیل سایر وظایف مالی استفاده کرد. مشهورترین نمونه توکن‌سازی این روزها بیت‌کوین، محبوب‌ترین ارز رمزنگاری شده است، که با توکن مقدار دارایی بیت‌کوین یک شخص را نشان می‌دهد.

یک سیستم توکن‌سازی، داده‌های اصلی را به یک توکن پیوند می‌دهد، اما دیگر هیچ راهی برای رمزگشایی توکن و آشکار کردن داده‌های اصلی وجود ندارد. هدف این کار در واقع به حداقل رساندن حجم داده‌هایی است که یک کسب‌وکار باید در اختیار داشته باشد. همین امر باعث شده تا توکنیزه یک روش محبوب برای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط تبدیل شود تا امنیت معاملات کارت اعتباری و تجارت الکترونیک خود را تقویت و در عین حال هزینه و پیچیدگی انطباق با صنعت، استانداردها و مقررات دولتی را نیز به حداقل برسانند.

توکنیزه کردن از کجا شروع شد؟

ساخت توکن‌های دیجیتال برای اولین بار در سال ۲۰۰۱ توسط کمپانی TrustCommerce و برای محافظت از اطلاعات کارت‌های اعتباری مشتریان ایجاد شد. پیش از ظهور این فناوری، بانک‌ها یا صندوق‌های مالی داده‌های دارنده کارت را در سرورهای خود ذخیره می‌کردند؛ این یعنی هر کسی که به سرورهای آن‌ها دسترسی داشت می‌توانست شماره‌های کارت اعتباری مشتریان را مشاهده یا از آن‌ها استفاده کند.

برای حل این مشکل، TrustCommerce سیستمی را توسعه داد که در آن شماره حساب‌های اولیه (PAN) با یک عدد تصادفی به نام توکن جایگزین می‌شدند. با این سیستم صندوق‌دارها می‌توانستند هنگام پذیرش پرداخت‌ها، آن‌ها را به‌صورت توکن ذخیره و به مرجع اصلی ارسال کنند. همچنین هر کاربر برای بازیابی توکن‌ها و مشاهده داده‌های ایمن‌سازی شده، نیاز به دسترسی به نشانه‌هایی دارد که به نسخه‌های اصلی متصل هستند. در غیر این صورت، نه کاربر و نه هیچکسی نمی‌تواند رمز را برای مشاهده داده‌ها پیدا کند.

با گذشت زمان، هنگامی که همه مفید بودن توکن‌ها را تایید کردند و متوجه افزایش نگرانی‌ها در مورد امنیت دارایی‌های مالی و الزامات نظارتی شدند، بسیاری از شرکت‌ها از نسل اول فناوری توکن استفاده کردند و راه‌حل‌های مشابهی نیز ارائه دادند.

انواع و کاربردهای توکنیزه کردن کدام است؟

برای این که بتوانیم به‌خوبی با انواع Tokenization آشنا شویم، باید ابتدا آن‌ را به دو دسته توکن‌سازی در بلاکچین و غیر بلاکچین تقسیم‌بندی کنیم و سپس با کاربرد توکنیزه کردن نیز بیشتر آشنا شویم.

توکن‌سازی در بلاکچین

  • توکنیزاسیون قابل تعویض: اولین نوع توکن‌های استاندارد بلاکچین هستند. این توکن‌ها ارزش‌های یکسانی دارند و می‌توانند به‌راحتی جایگزین یکدیگر شوند.
  • توکنیزاسیون غیرقابل تعویض: نوع غیرقابل تعویض که به آن توکن غیر مثلی نیز گفته می‌شود استفاده چندانی در بلاکچین ندارد اما در عوض برای مالکیت یک دارایی مانند یک نقاشی یا خانه مورد استفاده قرار می‌گیرد و ارزش آن را نیز، دارایی مربوطه تعیین می‌کند.
  • توکنیزاسیون حاکمیتی: این توکن‌ها نشان‌دهنده حق رای هستند و می‌توانند برای رای دادن و همکاری در یک سیستم بلاکچینی استفاده شوند.
  • توکنیزاسیون کاربردی: کاربرد این توکن‌ها برای دسترسی به محصولات و خدماتی خاص در یک بلاکچین است. بنابراین می‌توان از آن‌ها برای تکمیل اقداماتی مانند پرداخت هزینه تراکنش یا راه‌اندازی یک بازار غیرمتمرکز استفاده کرد.

توکن سازی غیر بلاکچین

  • Vault: این نوع توکن‌سازی برای محافظت از اطلاعات پرداخت تراکنش‌ها است و پردازش تراکنش‌ها را بدون نیاز به شماره کارت اصلی یا داده‌های دیگر انجام می‌دهند.
  • Vaultless: توکنیزاسیون vaultless برای پردازش پرداخت به‌کار می‌رود با این تفاوت که از دستگاه‌ها و الگوریتم‌های رمزنگاری برای تبدیل داده‌ها به یک توکن استفاده می‌کند.
  • پردازش زبان (Natural language processing): این نوع توکن‌سازی اطلاعات را به عبارات ساده‌تر تقسیم می‌کند تا توسط کامپیوتر قابل درک باشد.

فرآیند Tokenization چگونه کار می‌کند؟

فرآیند Tokenization به پردازش پرداخت‌ها نیاز دارد تا یک کارت اعتباری یا شماره حساب با یک توکن جایگزین شود. توکنی که از این طریق به‌وجود می‌آید، هیچ استفاده‌ای به جز ایمن‌سازی ندارد و به حساب کاربری یا فردی متصل نیست. توکن‌ها را می‌توان با استفاده از تکنیک‌هایی مانند توابع رمزنگاری برگشت‌پذیر، توابع غیرقابل برگشت یا اعداد تولید شده، به روش‌های مختلفی و به‌صورت تصادفی ایجاد کرد.

در توکن‌سازی از آنجا که از اطلاعات حساس شما در یک صندوق مجازی محافظت می‌شود، به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد تا داده‌های خود را از طریق شبکه‌های وایرلس به‌صورت کاملا ایمن انتقال دهند. البته به این نکته باید اشاره کنیم، برای این که توکنیزه کردن موثر باشد، سازمان‌ها باید از یک درگاه پرداخت که امکان پرداخت مستقیم یا پردازش کارت اعتباری را فراهم می‌کند، برای ذخیره ایمن داده‌های حساس استفاده کنند. توکن‌ها به منبع اصلی اطلاعات تراکنش‌ها که در یک دفتر کل غیرمتمرکز به نام بلاکچین است متصل می‌شوند. این امر در حقیقت مالکیت یک دارایی را تضمین می‌کند.

مزایای توکن سازی

به‌طور خلاصه، توکن‌سازی می‌تواند نقدینگی را بهبود بخشد، تراکنش‌های مالی را راحت‌تر و به تضمین حقوق مالکیت دارایی‌ها کمک کند. توکنیزه شدن داده‌ها در نوع غیر بلاکچین مانند یک سد در مقابل دسترسی هکرها به اطلاعات و دارایی‌های دارنده کارت عمل می‌کند و در مقایسه با سیستم‌های قدیمی‌تری که در آن شماره کارت اعتباری در پایگاه‌های داده ذخیره آزادانه از طریق شبکه‌ها مبادله می‌شد، امنیت بهتری دارد.

با توکن‌سازی در بلاکچین، از آنجایی که دیگر نیازی نیست توکن‌ها در بازارهای سرمایه‌گذاری سنتی معامله شوند، بخش زیادی از فرآیندهای طولانی  که در سرمایه‌گذاری اوراق بهادار سنتی یا خرید دارایی‌های بزرگ وجود دارد نیز حذف می‌شد. به عنوان مثال، خرید یک توکن که نشان‌دهنده مالکیت املاک و مستغلات است، فرآیندی بسیار سریعتر از خرید ملک غیرتوکن شده خواهد بود.

علاوه بر این، حذف بخش‌های سرمایه‌گذاری نه‌تنها به کاهش هزینه‌های کلی بلکه به صرفه‌جویی در زمان نیز کمک می‌کند. همچنین توکن‌ها در دسترس مخاطبان بسیار بیشتری هستند و حتی کسانی که قصد سرمایه‌گذاری‌های بزرگ ندارند می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند. بنابراین، بازار می‌تواند نقدشونده‌تر شود و به‌دنبال آن کاربران می‌توانند فرصت‌های سرمایه‌گذاری بیشتری به‌دست آورند.

در کنار تمامی مزایایی که نام بردیم توکن‌سازی می‌تواند امنیت تاریخچه‌های توکن در معاملات آن را نیز افزایش دهد. به‌عنوان مثال، اگر کسی بخواهد مالکیت یک توکن را زیر سوال ببرد، از آنجا که بلاکچین سابقه تمام تراکنش‌های مرتبط با آن را ذخیره کرده می‌تواند با سند مالکیت آن را تایید یا رد کند.

در مجموع مزایای توکنیزه کردن به‌طور خلاصه شامل:

  • سازگاری بیشتر با سیستم‌ها
  • نیاز به منابع کمتر نسبت به رمزگذاری
  • افزایش اعتماد مشتری به دلیل یک لایه امنیتی اضافی در وب‌سایت‌های پرداختی
  • تامین امنیت پرداخت
  • کاهش مراحل مربوط به رعایت مقررات PCI DSS
  • تسهیل پرداخت‌های ارز دیجیتال و سایر ارزها با پیشبرد فناوری‌های جدید مانند کیف پول موبایلی

چالش‌های پیش روی توکنیزه کردن دارایی ها

همانطور که جهان خود را با فناوری بلاکچین و برنامه‌های آن وقف می‌دهد، پروژه‌های مرتبط با آن مانند توکن‌سازی نیز به قوانین و مقررات جدی‌تری نیاز پیدا می‌کنند. در واقع پروژه‌هایی مانند Tokenization ممکن است عملکردی مشابه اوراق بهادار سنتی داشته باشند اما قوانین آن‌ها را ندارند و این می‌تواند به یک مشکل تبدیل شود.

برای نمونه یکی از نگرانی‌های اصلی در مورد ساختن توکن از دارایی‌ها، نحوه مدیریت آن‌هاست. تصور کنید هزاران سرمایه‌گذار به‌طور جمعی صاحب یک هتل توکن‌سازی شده باشند، چه کسی باید آن هتل را مدیریت کند؟

علاوه بر این، اگر دارایی‌های زیربنایی پشت یک توکن گم شوند، برای مثال توکنی که پشتوانه آن طلا است، چه اتفاقی می‌افتد؟

بنابراین آنطور که مشخص است، بلاکچین اگرچه  به‌عنوان یک سیستم غیرمتمرکز شناخته می‌شود اما همچنان به یک شخص ثالث یا یک سیستم متمرکز نیاز دارد. پس باید ببینیم در آینده چه اتفاق‌ها و راه‌حل‌هایی برای نقص‌های توکنیزه کردن دارایی‌ها ارائه می‌شود.

توکنیزه کردن؛ روشی جدید در سرمایه‌گذاری و معاملات

طی سال‌های اخیر توکن‌سازی کمک زیادی به امنیت اطلاعات کسب‌وکارها کرده و اکنون، با گسترش توانایی تجارت مالکیت دارایی‌ها در سرتاسر جهان دریچه‌ای تازه در حوزه سرمایه‌گذاری گشوده است. با این حال، هنوز موانع زیادی بر سر راه کاربردهای توکنیزه کردن وجود دارد که مانع دستیابی آن به پتانسیل کامل خود به‌عنوان نوعی سرمایه‌گذاری می‌شود.

با ظهور توکن‌سازی و افزایش مقبولیت آن میان مردم، بسیاری از کشورها نیز در حال تغییر قانون و مقررات سخت‌گیرانه خود در مورد سرمایه‌گذاری هستند و تلاش می‌کنند خود را با این تکنولوژی جدید سازگار کنند. همچنین افراد علاقمند به سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف که پیش از این با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کردند، به کمک Tokenization دارایی‌ها دیگر موانع گذشته را پیش روی خود نمی‌بینند و سودهای کلان نیز به‌دست می‌آورند. در این مقاله از بلاگ والکس سعی کردیم نگاه جامعی به حوزه توکن‌سازی بیاندازیم و با فناوری‌های آینده سرمایه‌گذاری آشنا شویم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.

امور مالی غیرمتمرکز (دیفای DeFi)

امور مالی غیرمتمرکز (دیفای DeFi)

سیستم مالی فعلی بدین شکل کار می‌کند می‌کند که قوانین و مقررات ازنوشته می‌شوند و مسئولیت نظارت بر نواقص یا تخلفات احتمالی بر عهده یک نهاد تنظیم گر (رگولاتور) گذاشته می‌شود. اما در دنیای امور مالی غیرمتمرکز، کُدها (نرم‌افزارها) قوانین را تنظیم می‌کنند و بلاکچین، انطباق با قوانین را بررسی و تایید می‌نماید.

اگر یک تراکنش قوانین را نقض کند، بلاکچین و شبکه‌ای از کامپیوترهای مشارکت‌کننده در بلاکچین، آن را تایید نمی‌کنند. حتی سیاست‌های پولیِ ارزهای دیجیتالِ موجود در حوزه دیفای، در کدها و نرم‌افزار همان رمزارزها گنجانده شده است. به طور مثال تولید بیتکوین تقریبا هر 10 دقیقه یک بار انجام می‌شود و عرضه نهایی بیتکوین محدود به 21 میلیون بیتکوین می‌باشد. این قانون سختگیرانه چیزی شبیه به استاندارد طلا می‌باشد که در آن عرضه پول، نسبت به یک کالا (طلا) تعیین و برنامه‌ریزی می‌شود و دولت نقشی در تعیین آن ندارد.

با وجود اینکه بعضی از کارشناسان، قوانین کُدنویسی شده را فاقد انعطاف پذیری می‌دانند اما مدت‌ها است که رمزارزها ظهور کرده‌اند، کار می‌کنند و مردم آنها را (مخصوصاً بیت‌کوین را) ارزشمند می‌دانند، همانطور که قرن‌ها طلا را ارزشمند یافته‌اند. این پذیرش باعث شده امور مالی غیرمتمرکز (Decentralized Finance – DeFi) راه خود را هموار کند و خدمات مالی را با روشی جدید به همه مردم دنیا ارائه دهد.

نظام مالی سنتی دارای پیچیدگی‌های ذاتی است و همین پیچیدگی یکی از عوامل مهم ایجاد ریسک به شمار می‌آید. اما دیفای که بر پایه رمزارزها ساخته شده، واسطه‌ها را از میان برداشته و سادگی را به مردم هدیه داده است. چنین سیستمی کاربرانش را در برابر ریسک بیمه می‌کند و به دلیل آزادی در نقل و انتقال و جریان پول، احتمال ظهور انواع مختلف محصولات مالی جدید افزایش پیدا می‌کند.

دیفای به افراد بدون بانک (Unbanked) و مردمی که پیشتر از سیستم‌های مالی محروم بوده‌اند کمک کرده که به خدمات مالی دسترسی پیدا کنند و موانع مرسوم ورود به سیستم‌های مالی را نداشته باشند.

از طرف دیگر رگولاتورها هم با فعالیت در دیفای و بهره مندی از شفافیت ذاتیِ آن، ریسک‌های نظام مند خود را کاهش می‌دهند. تحقیقات ثابت کرده که شفافیت در سیستم، طول زنجیره‌های واسطه را کاهش می‌دهد و هزینه‌های کاربرانش را می‌کاهد.

دیفای در برابر سیفای
دیفای در برابر سیفای

دیفای بر بستر بلاکچین بیتکوین

درست است که می‌توانید چیزهای جالبی روی اتریوم بسازید. می‌توانید «قراردادهای هوشمند» و قابل برنامه‌ریزی بنویسید. شما می‌توانید NFT را ضرب کنید. می‌توانید اکوسیستم‌های مالی غیرمتمرکز (DeFi) کاملاً جدیدی را در اتریوم ایجاد کنید.

اما شاید در نهایت، هیچ یک از آن فناوری‌های جالبی که بر بستر بلاکچین اتریوم یا هر پروژه بلاک‌چین دیگری قرار دارد، در درازمدت اهمیتی نداشته باشد! چرا؟ زیرا نسل بعدی اینترنت ممکن است بر پایه بیتکوین ساخته شود.

بیت‌کوین نیازی به عملکردی مشابه اتریوم ندارد و به تنهایی به عنوان یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز کار می‌کند، و بسیاری از مردم فکر می‌کنند که همین کافی است. بیت‌کوین یک تز سرمایه‌گذاری ساده دارد و در مورد تلقی بیتکوین به عنوان یک ذخیره ارزش و دارایی با رشد بالا، نیازی به نوآوری فراتر از آن نیست.

با این حال، مشکلات مربوط به تمرکز زیرساخت‌های ساخته شده پیرامون بیت‌کوین باقی می‌ماند. این شامل صرافی‌ها و پلت فرم‌های وام دهی است که به طور مرکزی میزبانی می‌شوند و تحت تهدید حوزه‌های قضایی باقی می‌مانند. این موضوع موانعی را برای ورود به اکوسیستم دیفای بیتکوین (توزیع نابرابر بر اساس مرزها) ایجاد می‌کند که می‌تواند با یک زیرساخت اینترنتی جدید و غیرمتمرکز برطرف شود.

به نظر می‌رسد که بیت‌کوین به دلیل وضعیت فعلی آن به عنوان امن‌ترین و غیرمتمرکزترین شبکه در بین ارزهای دیجیتال، مناسب ترین پروتکل برای ساخت نسل بعدی اینترنت یعنی وب3 است. بنابراین، نوآوری در DeFi تنها بر بستر بیت‌کوین منطقی می‌نماید.

برای شروع درک جهان دیفای، یک غواصی عمیق فنی کاملاً جداگانه لازم است، اما دلیل ساده این که چرا دیفایِ بومی بیت‌کوین بسیار عقب مانده است به دلیل طراحی اولیه آن است. سایر شبکه‌های ارزهای دیجیتال مانند اتریوم و سولانا با هدف ایجاد DeFi و Web3.0 ساخته شده‌اند، اما بیت‌کوین صرفاً به عنوان یک شبکه پولی سالم به راه خود ادامه داده است.

در حالی که ارتقای بیت‌کوین به صورت بومی دشوار است، توسعه دهندگان می‌توانند BIP (پیشنهادات بهبود بیت‌کوین) را ایجاد کنند تا به طور رسمی بهبودهایی را در نرم‌افزار اصلی پیشنهاد دهند. با این حال، به دلیل این فرآیند غیرمتمرکز (که بیت‌کوین را در وهله اول بسیار ایمن می‌کند)، پیاده‌سازی ویژگی‌های جدید مانند قابلیت‌های قرارداد هوشمندِ پیچیدۀ کاربر پسند (که در حال حاضر روی آنها کار می‌شود، مانند BIP-119) سفری دشوار و طولانی است.

بنابراین، در عوض، بسیاری از شرکت‌ها و توسعه‌دهندگان در حال ایجاد راه‌حل‌های لایه‌ای برای کمک به پیشبرد ویژگی‌های بیت‌کوین هستند و در عین حال به ایمن کردن این پروژه‌ها در بلاک‌چین بومی بیت‌کوین ادامه می‌دهند. شبکه لایتنینگ یکی از این نمونه‌های لایه 2 است و راه حل‌های دیگری مانند زنجیره جانبی مایع Blockstream یا پروژه‌هایی مانند Atomic Finance، SuredBits، Sovryn یا HodlHodl نیز وجود دارد.

ساختن پروژه‌های غیرمتمرکز بر روی اکوسیستم‌های تقریباً متمرکز!، و با پروتکل اثبات سهام (PoS) مانند اتریوم 2.0 به معنای تداوم زیرساخت‌های مالیِ سنتیِ موجود و بسته‌بندی مجدد آن‌ها در «فناوری‌های زنجیره بلوکی» است که در سطح و لایۀ بیرونیِ خود می‌درخشند و می‌درخشند اما سهامدارانِ متمرکز و آنهایی که در سطوح بالا قرار دارند، تغییر شبکه را دیکته می‌کنند. علاوه بر این، کسانی که از اکوسیستم فعلی اتریوم استفاده می‌کنند باید با کارمزدهای نجومی بالایی که اغلب انجام تراکنش‌های در مقیاس پایین تر را تضمین نمی‌کند، مقابله کنند.

امور مالی بدون واسطه نظیر وام دهی

شما با کمک اکوسیستم دیفای DeFi می تونید وام بگیرید چطوری؟ یک شخصی در یک جای دنیا پول خودشو در صندوق یا همون استخر وام دهی قرار میده و شما میرید از اون صندوق وام برمیدارید و با بهره مشخص وامو پرداخت می‌کنید. این نکته لازم به گفته که با تمام رمزارزها نمی‌تواند در این زمینه فعالیت کرد تنها ارزهایی که در حوزه دیفای DeFI لیست هستند، مثلا شخصی پول خود را به صورت ارز Comp در صندوق وام ذخیره می‌کند تا وام گیردنگان از آن استفاده کنند. و نکته دوم اینکه درصورت تقاضای بالای وام میزان بهره نیز افزایش پیدا می‌کند . همه چیز با قرارداد هوشمند ساخته و پرداخته می‌شود. اگر خطایی کنید طبق قرارداد هوشمندی که قبولش کردید دچار مشکل می‌شید. اگر بهره را پرداخت نکنید طبق قرارداد جریمه می‌شید و مبلغی که به عنوان وثیقه گذاشتید سلب میشه.

مزایای وام دهی در دیفای برای کاربران

وام دهی در دیفای بدون نیاز به مجوز : به این معنی که هر کسی که کیف پول ارز دیجیتال داشته باشد، صرف نظر از موقعیت جغرافیایی و بدون نیاز به حداقل مبلغ مورد نیاز، می‌تواند به اپلیکیشن‌های وام‌دهی که روی بلاک‌چین ایجاد شده‌اند، دسترسی پیدا کند.

شفافیت وام دهی در دیفای : بلاکچین عمومی هر تراکنشی را در سرتاسر شبکه پخش می‌کند تا توسط کاربران شبکه تأیید شود.این سطح از شفافیت در مورد تراکنش‌ها، امکان تحلیل داده‌ها و دسترسی هر کاربر را در شبکه تضمین می‌کند.

قابلیت برنامه‌ریزی : قراردادهای هوشمند قابلیت برنامه‌ریزی بالایی دارند، به‌طور خودکار انجام می‌شوند و توسعه دارایی‌های دیجیتال و ابزارهای مالی جدید را امکان‌پذیر می‌کنند.

تغییرناپذیری وام دهی در دیفای : معماری غیرمتمرکز بلاکچین از هماهنگی داده‌ها و ضدسانسور و ضدتحریم بودن آنها اطمینان حاصل می‌کند و امنیت و قابلیت کنترل بلاک‌چین را افزایش می‌دهد.

تعاملپذیری وام دهی در دیفای : استفاده از مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته از نرم‌افزارها در این سیستم، می‌تواند ادغام پروتکل‌ها و برنامه‌های دیفای با یکدیگر است.

بدون نیاز به سیستم امانی مجزا : استفاده از کیف پول‌های Web3، مانند متامسک (metamask)، تضمین می‌کند که فعالان بازار دیفای از دارایی‌های خود به‌خوبی نگهداری می‌کنند و کنترل آنها را به دست دارند.

مشتقات سپرده گذاری نقدینگی liquid staking derivatives LSDs

خرید بدون واسطه

با کمک دیفای شما ارزدیجیتال مورد نظر را انتخاب می‌کنید . فروش ارزدیجیتال مورد نظر به صورت قرارداد هوشمند در دیفای قرار داشت. یعنی چی؟ یعنی تمام اتفاقات به صورت یک قرارداد در شبکه بلاکچین قرار داشت و کسی که مبلغ مشخص را واریز کند ارزدیجیتال در شبکه بلاکچین به نام اون شخص زده می‌شود.

خدمات بانکی پولی

با توجه به اینکه برنامه‌های DeFi طبق تعریف، برنامه‌های مالی هستند، خدمات بانکی پولی یکی از کاربردهای بدیهی این برنامه‌ها است. این خدمات می‌تواند شامل صدور استیبل کوین‌ها Stable Coinsارزهای دیجیتال باثبات، رهن و بیمه‌نامه باشد.

با درنظرگرفتن روند بالغ‌شدن صنعت بلاکچین، تمرکز زیادی بر ایجاد استیبل کوین‌هایی وجود دارد که مانند تتر ارزش ثابت داشته باشند و درعین‌حال غیرمتمرکز هم باشند. استیبل کوین‌ به نوعی از ارزهای دیجیتال گفته می‌شود که دارای پشتوانه یک دارایی یا کالای پایدار مانند دلار است.در مورد خدمات اعتباری، در سیستم سنتی به‌دلیل وجود واسطه‌های فراوان، فرایند ثبت رهن و وثیقه بسیار پرهزینه و زمان‌بر است. با بهره‌مندی از قراردادهای هوشمند، هزینه‌های حقوقی و پذیره‌نویسی به‌طور چشم‌گیری کاهش پیدا می‌کند.

از طرف دیگر،‌ صدور بیمه‌ روی بلاکچین نیاز به واسطه‌ها را از بین می‌برد و ریسک نقض بیمه‌نامه را تا حد زیادی کاهش می‌دهد. به این ترتیب، با حفظ کیفیت خدمات، مبلغ بیمه‌نامه می‌تواند کمتر شود.

بازارهای پیش‌بینی

پیش‌بینی کردن یکی از علایق افراد است و زمینه این کسب‌وکار در اکثر مناطق دنیا ممنوع است. با کمک فناوری دیفای می‌توانید در هر کجای دنیا در این زمینه فعالیت کنید.

استخدام در مشاغل بازار کار ارزهای دیجیتال

استخدام در مشاغل بازار کار بلاک‌چین و ارزهای دیجیتال

ویژگی‌های منحصر به فرد و خلاقانه فناوری دفترکل توزیع شده یا همان بلاکچین در اختیار مردم و موسسات و کاربرانِ بلاکچین قرار می‌دهد باعث شده بسیاری از اهالیِ فناوری و عموم مردم و بانک‌ها و شرکت‌های بین المللی بزرگ، به سرمایه‌گذاری در فناوری بلاکچین، بیتکوین و سایر رمزارزها روی آورده‌اند. بلاکچین همان کاری را برای نظام‌های مالی انجام خواهد داد که اینترنت برای رسانه‌ها انجام داد.

از آنجا که بلاکچین همانند اینترنت یک فناوریِ بنیادین و زیرساختی است، شرکت‌های پیشرو و خلاق را قادر ساخته که خدمات جدیدی را بر اساس این ویژگی‌ها برای مشتریان خود طراحی و پیاده‌سازی نمایند. از طرف دیگر، به خاطر ویژگی‌های بلاکچین، سازمان‌های خودگردانی (Decentralized Autonomous Organizations – DAO) متولد شده‌اند که مفهوم مالکیت و حکمرانی و ساز و کارِ تصمیم سازی و تصمیم گیری را به شکل انقلابی دستخوش تغییر کرده‌اند.

همچنین، مردمی که تا قبل از این، دسترسی به هیچ نظام بانکی و حساب بانکی نداشتند (Unbanked people)، می‌توانند با سایر افراد دنیا، تبادلات مالی داشته باشند. در حقیقت، اگر اینترنت، دسترسیِ عمومی و آسان به محتوا را امکان پذیر نمود، بلاکچین، دسترسیِ مردم به ارزش را آسان می‌کند.

اکنون خانواده‌ها، جوامع و کسب‌وکارها در لحظۀ تصمیم گیریِ حساسی قرار دارند و اگر نتوانند اهمیت این فناوری را به درستی درک کنند ممکن است در زندگی یا کسب‌وکار خود از دیگران عقب بیفتند و دیگر هیچوقت نتوانند خود را به پیشتازان و اولین‌ها برسانند. همانطور که در سال 2000 گوگل و آمازون زودتر از سایرین اهمیت اینترنت را درک کردند و توانستند گوی سبقت را از سایرین بربایند.

چه افراد و کسب‌وکارهایی باید زودتر به بلاکچین روی آورند؟

همزمان با اینکه همه افراد جامعه می بایست برای زندگی و شغل بهتر در آینده، چگونگیِ استفاده از فناوری بلاکچین و رمزارزها را یاد بگیرند، کسب‌وکارهای صنایع و حوزه‌های مختلف از جمله:

نیز می‌بایست هرچه سریعتر در جهت تطابقِ زیرساخت‌های خود با فناوری انقلابی بلاک‌چین گام بردارند.

برخی از کاربردهای مورد انتظار فناوری بلاک‌چین در صنایع یاد شده عبارتند از:

اشتغال در حوزه بلاکچین و درآمد دلاری فرامرزی

همانطور که در گام 1 از گام‌های 21 گانه آموزشی آمده است، بلاکچین متعلق به شخص یا شرکت خاصی نیست و از طرف دیگر به سادگی سانسور یا فیلتر نمی‌شود مگر آنکه ارتباط شما با اینترنت به کلی قطع گردد! به خاطر مجموع ویژگی‌های بلاک‌چین، مشاغل جدیدی به وجود آمده‌اند که می‌تواند برای شاغلینش، درآمد‌های فرامرزی و بین المللی داشته باشد. از جمله این مشاغل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استخراج ارز دیجیتال از طریق ماینر، پیاده روی!، تماشای ویدئوهای آنلاین، رانندگی و تصویر برداری! و …
  • خرید و فروش و واسطه گری زمین‌های مجازی و ان‌اف‌تی های مختلف از جمله NFTهای بازی‌های بلاکچینی
  • معامله‌گری در بازار ارزهای دیجیتال
  • مشاوره سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال
  • مشاوره توکنیزه کردن دارایی ها
  • طراحی و توسعه صرافی ارزهای دیجیتال
  • طراحی و توسعه صرافی غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال
  • طراحی و توسعه بلاکچین
  • مشاوره سرمایه‌گذاری در بلاکچین
  • مشاوره طراحی و توسعه بلاکچین
  • طراحی و توسعه و برنامه نویسی بلاکچین
  • برنامه نویسی توکن (به کمک زبان برنامه نویسی سالیدیتی Solidity)
  • آموزش برنامه نویسی به زبان سالیدیتی Solidity
  • آموزش و منتورشیپ بلاکچین و ارزهای دیجیتال
  • آموزش و منتورشیپ معامله‌گری و سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال
  • طراحی و تولید کیف پول‌های سخت‌افزاری
  • طراحی و تولید سخت‌افزار‌های بلاکچینی (انواع مایْنِر و کیف پول سخت‌افزاری ارزهای دیجیتال و …)
  • طراحی ماژول‌های الکترونیک واسط بلاکچین و لوازم متصل به اینترنت (IoT)
  • خرید و فروش NFT ها
  • و …

برای شناساییِ به موقعِ فرصت‌های پیش روی خانواده، فرزندان، شغل یا کسب‌وکار خود می‌توانید با من در ارتباط باشید:

ask@mahdibml.com

تنوع حوزه‌های غیرمتمرکز در دنیای رمزارزها

تنوع حوزه‌های غیرمتمرکز در دنیای رمزارزها

رمزارزها و توکن‌ها دیگر فقط کاربردی شبیه به پول اینترنتی ندارند. حوزه‌های عملکرد و خدمات آنها گسترش پیدا کرده طوری که امروز شاهد ظهور و فعالیت پروژه‌های کریپتیی در زمینه‌های مختلف از هوش مصنوعی و صنعت تبلیغات گرفته تا دنیای موسیقی و طرفداری ورزشی هستیم.

رمزارزهای از نوع کوین (دارای بلاکچین اختصاصی) که به آنها لایه 1 (Layer 1) هم گفته می‌شود:

رمزارزهای لایه 2 که پروژۀ هر کدام از آنها برای حل مشکلی در بلاکچین اتریوم طراحی شده است:

  • پالیگان متیک Polygon Matic – MATIC
  • آپتیمیزم Optimism – OP
  • شبکه بوبا Boba Network – BOBA

پروژه‌های لایه 2 (که فاقد توکن کاربردی یا رمزارز هستند):

  • شبکه لایتنینگ Lightning Network (برای حل مشکل مقیاس پذیری بلاکچین بیتکوین)
  • آربیترام وان Arbitrum One (برای حل مشکل مقیاس پذیری بلاکچین اتریوم)
  • زی کی سینک ZKsync (برای بلاک‌چین اتریوم)
  • استارک نت STARKNET (برای بلاک‌چین اتریوم)

بلاکچین‌ها و توکن‌های هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء:

  • آیوتکس IoTex – IOTX
  • هدرا هش گراف – اچ بار Hedera Hashgraph – HBAR
  • گراف The Graph – GRT
  • سینگولاریتی نت SingularityNET – AGIX
  • رندر توکن Render Token – RNDR
  • اوآسیس نتورک Oasis Network – ROSE
  • فچ Fetch.ai – FET
  • اینجکتیو Injective – INJ
  • اوشن پروتکل Ocean Protocol – OCEAN
  • نومرار Numeraire – NMR

توکن‌های صنعت تبلیغات و صنعت موسیقی:

  • بیسیک اتنشن توکن – بت Basic Attention Token – BAT
  • آدیوس – آدیو Audius – AUDIO

پخش زنده مبتنی بر وب3:

  • لایو پییر – ال پی تی Livepeer – LPT
  • شیلر Shiller (فعلاً بدون رمزارز)

رمزارزهای صرافی‌های متمرکز و غیرمتمرکز:

  • بایننس‌کوین Binance Coin – BNB
  • اف تی اکس توکن FTX Token – FTT
  • وو نتورک WOO Network – WOO
  • پنکیک‌سوآپ Pancake Swap – CAKE
  • یونی‌سوآپ Uniswap – UNI
  • دی وای دی اکس dYdX – DYDX

رمزارزهای ولت ها:

  • سیف پل SafePal – SFP
  • اتمیک ولت کوین Atomic Wallet Coin – AWC
  • ورس Verse
  • Coin98

دیفای و مدیریت غیرمتمرکز دارایی:

رمزارزهای متاورس (شبکه‌های مجازی سه‌بعدی با فناوری واقعیت مجازی VR و واقعیت افزوده AR) و بازی (گِیمینگ):

رمزارزهای فضای غیرمتمرکز ذخیره‌سازی اطلاعات و اشتراک فایل (IPFS):

توکن‌های طرفداری ورزشی (Fan Token):

  • چیلیز Chiliz – CHZ
  • یوونتوس Juventus – JUV
  • آ.ث. میلان AC Milan – ACM
  • بارسلونا FC Barcelona – BAR
  • اتلتیکو مادرید Atletico Madrid – ATM
  • پاری سن ژرمن Paris Saint-Germain – PSG
  • منچستر سیتی Manchester City – CITY

توکن‌های صنعت املاک:

  • لندشیر – لند Landshare – LAND
  • لندورک – لورک LandOrc – LORC

سهام‌های توکن شده بورسی:

  • سهام توکنیزه شده گوگل Google – GOOGL
  • سهام توکنیزه شده فیسبوک Facebook – FB
  • سهام توکنیزه شده اپل Apple – AAPL
  • سهام توکنیزه شده تسلا Tesla – TSLA
  • سهام توکنیزه شده توئیتر Twitter – TWTR
  • سهام توکنیزه شده آمازون Amazon – AMZN
  • سهام توکنیزه شده پی پال PayPal – PYPL
  • سهام توکنیزه شده اس اند پی 500 S&P 500 – SPY
  • سهام توکنیزه شده مایکرو استراتژی MicroStrategy – MSTR
  • سهام توکنیزه شده انویدیا Nvidia – NVDA
  • سهام توکنیزه شده علی بابا Alibaba – BABA
  • سهام توکنیزه شده‌ای ام دی Advanced Micro Devices – AMD
  • سهام توکنیزه شده اوبر UBER
  • سهام توکنیزه شده اسکوئر Square – SQ
  • سهام توکنیزه شده نتفلیکس Netflix – NFLX
شبکه اجتماعی غیرمتمرکز Decentralized Society / Social Network - DeSoc

شبکه اجتماعی غیرمتمرکز DeSoc

پروتکل‌های DeSoc، مانند جوامع سنتی، پیوند اصلی پروفایل‌ها را با محتوای دیجیتالی فراهم می‌کنند. پروفایل‌ها معمولاً به‌عنوان NFT نشان داده می‌شوند و محتوای منتشر شده، چه پست‌ها، ویدیوها یا نظرات آن‌ها، همگی به پروفایل اصلی مرتبط هستند چه به شکل برزنجیره (On-Chain) و چه فرازنجیره (Off-Chain). از آنجایی که همه روابط پروفایل و محتوا (گراف اجتماعی) برای توسعه دهندگان باز و قابل خواندن است، هر کسی می‌تواند برنامه‌هایی بار پایه نمودار اجتماعی ایجاد کند. این امر انبوه فناوری‌های پلتفرم‌های سنتی را از هم جدا می‌کند و پتانسیل نوآوری را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد.

همانطور که افزایش سطح تماس دو ماده شیمیایی واکنش‌های سریع‌تر و پربارتری ایجاد می‌کند، افزایش سطح سطح بین توسعه‌دهندگان و فناوری، پتانسیل کاربردها و ویژگی‌های جدید را چند برابر می‌کند.

با افزایش وسعت سطح توسعه، پروژه‌های متعددی برای رسیدگی به چیزی بیش از نمودار اصلی اجتماعی آغاز شده‌اند. آنها در حال ساختن هر جنبه‌های برنامه‌های کاربردی هستند، از زیرساخت‌های توسعه‌دهنده مانند رمزگذاری ویدیو گرفته تا ویژگی‌هایی مانند پیام‌رسانی و جستجو.

با وجود اینکه هنوز زود است، اما این پروژه‌ها تا حد زیادی قابل ترکیب هستند و بنابراین به سرعت به سمت زیرساخت‌های کاربردی برای مصرف‌کننده به اوج می‌رسند.

 

Renewable-energy-5-1392x810_800_466_85

جنبش بی سیم غیرمتمرکز DeWi

جنبش بی سیم غیرمتمرکز (DeWi) در حال گسترش و متحد کردن جامعه تحت یک نام تجاری مشترک به نام بنیاد هلیوم است.

شبکه هلیوم در سال 2019 با هدف ایجاد یک شبکه بی سیم غیرمتمرکز تحت مالکیت و اداره جامعه کاربران راه‌اندازی شد. در مدت کمی بیش از دو سال پس از راه‌اندازی این شبکه، این انجمن یک شبکه غیرمتمرکز جهانی، مبتنی بر مردم، با بیش از 680 هزار نقطه اتصال در 163 کشور ایجاد کرده است. زمان آن فرا رسیده است که جامعه را تحت یک نام تجاری مشترک متحد کنیم، و به همین دلیل است که با افتخار اعلام می‌کنیم که اتحاد غیرمتمرکز بی سیم (DeWi) با نام جدیدی فعالیت خواهد کرد: بنیاد هلیوم.

بنیاد هلیوم، یک سازمان غیرانتفاعی 501(c)(6)، نقش سرپرستی موجود خود را به میزان قابل توجهی گسترش خواهد داد، در حالی که شرکت هلیوم نام جدید خود را Nova Labs اعلام کرد تا خود را به عنوان یک مشارکت‌کننده در شبکه هلیوم متمایز کند. این فصل جدید چندین تغییر هیجان انگیز را با خود به ارمغان می‌آورد که در جهت قرار دادن جامعه هلیوم در جلو و مرکز هستند.

ابتدا هلیوم (از این پس آزمایشگاه‌های نوا) دارایی‌های برند و مالکیت معنوی خود را به بنیاد هلیوم منتقل کرده است. این دارایی‌ها تحت نظارت بنیاد به نفع جامعه جهانی نگهداری می‌شود. این یک پیروزی فوق العاده برای جامعه و تمام پروژه‌های ساخت داخل و اطراف اکوسیستم هلیوم است. این اجازه می‌دهد تا نام و نام تجاری هلیوم در زیر چتر یک انجمن غیرانتفاعی که به نفع صنعت بی سیم است، به طور آشکارتر مورد استفاده قرار گیرد – بنابراین، نام جدید ما.

تیم Nova Labs به عنوان اعضای جامعه بسیار فداکار و همسو ادامه خواهد داد. به عنوان بنیانگذاران شبکه، آنها همچنان بر روی زیرساخت شبکه حیاتی و کار توسعه بلاک‌چین متمرکز هستند. آنها همچنان مسئول کار مداوم با Proof-of-Coverage، Light Hotspots، و پیشرفت‌های مربوط به جدیدترین HIP‌هایی هستند که در جامعه منتشر شده‌اند. در کوتاه مدت، Nova Labs با بنیاد همکاری خواهد کرد تا اخبار Helium، اطلاعیه‌های شرکا و سایر محتوای آموزشی را از طریق کانال‌های اجتماعی و اجتماعی به اشتراک بگذارد.

دوم، فناوری اصلی و مخازن آن، از جمله بلاک‌چین هلیوم، ماینر، و کد منبع برنامه هات اسپات تغییر خواهد کرد تا توسط بنیاد نگهداری شود. مشارکت‌کنندگان اصلی در Nova Labs به اطمینان از پیشرفت در این انتقال ادامه خواهند داد و همچنان مسئول تداوم فنی و تلاش برای اجرای هرگونه تغییر کد یا متغیر زنجیره‌ای هستند که از HIP‌های تایید شده ناشی می‌شود.

یک تغییر بسیار معنادار، توزیع بیشتر اختیار امضاء است. تا به امروز، صدور متغیرهای زنجیره‌ای و بلوک‌های نجات، یک تلاش مشترک بین بنیاد و مشارکت‌کنندگان اصلی بوده است که این بنیاد تنها امضاکننده است. این فرآیند به امضای دوگانه با نمایندگی از بنیاد هلیوم و آزمایشگاه‌های نوا تغییر خواهد کرد. به مرور زمان، سازمان‌ها و افراد بیشتری با نمایش همسویی طولانی مدت شبکه و مشارکت کافی در پایگاه کد هسته بلاک‌چین هلیوم، امضاکنندگان واجد شرایط خواهند بود.

در آماده‌سازی برای این انتقال، تیم بنیاد در چند ماه گذشته در حال رشد بوده است و به گسترش رهبری فنی و جامعه خود ادامه خواهد داد. جوی هیلر، دریافت‌کننده کمک هزینه سال 2021 و چهره آشنا در جامعه، در سه ماهه چهارم وارد کشتی شد و در حال ارتقاء به سمت مدیر فنی است. Clarissa Redwine پیشینه‌ای در سخت‌افزار متصل به ارمغان می‌آورد و به ما پیوست تا برنامه گرنت خود را توسعه دهیم. ایوان دیوالد، که خود دریافت‌کننده کمک هزینه بود، به عنوان اولین مهندس داده بنیاد به طور تمام وقت تغییر مکان داد و بر امنیت PoC، تجزیه و تحلیل شبکه و بهبود ابزارهای تجزیه و تحلیل عمومی ما تمرکز دارد. ما همچنین از اینکه اخیراً از ادا آکتورک استقبال کرده‌ایم، خوشحالیم که زمان خود را بین روابط جامعه و توسعه‌دهنده تقسیم می‌کند. با گسترش تیم و افزایش مسئولیت، هیئت مدیره بنیاد از من خواسته است تا با ادامه رشد تیم، در نقش مدیر عملیاتی شرکت کنم.

بنیاد هلیوم مسئولیت‌های بیشتری را برای مقیاس، بهبود و ایمن سازی شبکه هلیوم بر عهده می‌گیرد. ما منابعی را برای بهبود ابزارهای عمومی مانند ETL اضافه می‌کنیم و نمونه‌ای از سرویس LoRaWAN Console را با هدف استفاده غیرتجاری و آزمایشی اجرا خواهیم کرد. حاکمیت شبکه نیز در ماه‌های آینده شاهد تغییراتی خواهد بود. علاوه بر نقش بنیاد در نظارت بر فرآیند HIP و میزبانی تماس‌های ماهانه با جامعه، ما کمیته‌های مستقل و جدیدی را مشابه کمیته نظارت بر تولید (MOC) ایجاد خواهیم کرد تا تخصص را ارتقاء داده و از همسویی ذینفعان اطمینان حاصل کنیم. منتظر پست وبلاگ دیگری در آینده نزدیک باشید که این ابتکارات را به تفصیل شرح دهد. ما همچنین به سمت یک مدل حکومتداری رسمی تر ادامه می‌دهیم و برنامه‌هایی برای باز کردن کرسی‌های هیئت مدیره بنیاد برای انتخابات عمومی در اواخر امسال داریم. هر یک از اینها نقاط عطف مهمی هستند تا اطمینان حاصل شود که شبکه هلیوم به طور قابل اعتمادی خنثی می‌ماند.

با نگاه به آینده

این یک زمان بسیار هیجان انگیز برای شبکه هلیوم است. برنامه Grant به جذب تیم‌های جدید و پروژه‌های هیجان‌انگیز از جمله یک کاوشگر اضافی، هلیوم پیچیده شده به عنوان ERC-20 ادامه می‌دهد، امکان چند علامت‌گذاری، تجزیه و تحلیل بیشتر شبکه و موارد دیگر را فراهم می‌کند. بنیاد هلیوم در سال 2021 کمک مالی به ارزش 500 هزار دلار را تأمین مالی کرد و ما قبلاً این مبلغ را فقط در چند ماه اول سال جاری برآورده کرده‌ایم! ما در حال ایجاد روابط با گروه‌های با نفوذ در واشنگتن هستیم تا کاربرد شبکه هلیوم را به نمایش بگذاریم و علاقه بخش عمومی را جلب کنیم. با توجه به رشد تقاضا، دلایل بیشتری برای هیجان زده شدن در مورد آینده شبکه وجود دارد. ارائه دهندگان پیشرو شبکه LoRaWAN قراردادهای رومینگ را به طور عمومی اعلام کرده‌اند، یک شهر بزرگ ایالات متحده از هلیوم برای مزایای مدنی با نکات بیشتری در آینده استفاده می‌کند، و دو شبکه بزرگ سلولی قصد خود را برای پرسه زدن به هلیوم به عنوان 5G اعلام کرده‌اند. در سال گذشته اتفاقات زیادی رخ داده است، اما ما تازه داریم گرم می‌شویم و هیجان بیشتری در راه است!

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این اعلامیه، لطفاً سؤالات متداول زیر را بخوانید و امروز، 30 مارس، ساعت 11 صبح PT / 2p ET با تیم‌های Nova و Helium Foundation به AMA زنده در Discord Stage بپیوندید. برای شرکت به Discord بپیوندید.

سوالات متداول

هدف از یک بنیاد مجزا چیست؟

هلیوم یک بلاک‌چین عمومی است، به این معنی که ماهیت آن بدون مجوز و غیرمتمرکز است. همه گره‌ها دارای حقوق برابر برای دسترسی، ایجاد و اعتبارسنجی داده‌ها هستند.

بنیاد هلیوم (که قبلاً اتحاد غیرمتمرکز بی‌سیم نامیده می‌شد) برای مدیریت بلاک‌چین به عنوان یک ابزار عمومی و باز وجود دارد که به معنای تمام عناصر غیرانتفاعی شبکه است.

نقش بنیاد هلیوم چیست؟

این بنیاد شامل تیم تمام وقت، دریافت کنندگان کمک هزینه، مشاوران و پیمانکاران حوزه‌های زیر را پشتیبانی می‌کند:

  1. حاکمیت شبکه:برای ایجاد تغییرات در بلاک‌چین هلیوم، حاکمیت مستقلی را از تیم اصلی هلیوم ارائه دهید. ما این کار را از طریق پشتیبانی و مدیریت فرآیند پیشنهاد بهبود هلیوم (HIP) و همچنین میزبانی تماس‌های ماهانه جامعه انجام می‌دهیم.
  2. نظارت:
    ارائه بررسی تغییرات فنی و اقتصادی در شبکه. در آینده نزدیک، ما این اختیار را بین کمیته‌های مختلف اعضای منتخب و منتخب جامعه توزیع خواهیم کرد.
  3. توسعه اکوسیستم:
    با استقرار منابع در دسترس عموم مانند برنامه گرنت، به طور مداوم امنیت، ثبات و مقیاس پذیری بهتری را برای شبکه دنبال کنید.
  4. آموزش و حمایت:
    آموزش عموم، تنظیم‌کننده‌ها و سیاست‌گذاران در مورد ارزش شبکه‌های بی‌سیم غیرمتمرکز و نحوه استفاده از آن برای کل صنعت بی‌سیم و ذینفعان آن.

چه چیزی با انتقال از DeWi به Helium Foundation تغییر می‌کند؟

نام جدید ما! تیم بزرگتر و مسئولیت‌های بیشتر از جمله توسعه بلاک‌چین، خدمات عمومی بیشتر، به تدریج مدیریت تمام ارتباطات شبکه هلیوم را بر عهده می‌گیرند.
حاکمیت در حال تحول تغییراتی در فرآیند HIP وجود دارد که باعث ایجاد کارایی بیشتر و وضوح بیشتر می‌شود.
کمیته‌های جدید برای توزیع اختیارات و ادامه حفظ یک شبکه بی طرف معتبر.
وب‌سایت جدید! ما امروز ساده شروع می‌کنیم، اما این در نهایت به منبعی برای کاوش حاکمیت شبکه، ابزارهای عمومی، برنامه کمک هزینه، اسناد فنی و موارد دیگر تبدیل خواهد شد.
افزایش روابط دولتی – ما در حال ایجاد روابط در سطوح فدرال، ایالتی و شهری هستیم تا منافع بخش عمومی در ایالات متحده را افزایش دهیم و در عین حال حضور بین المللی بزرگتری را توسعه دهیم.
راه‌اندازی مجدد برنامه عضویت – جزئیات در ماه آوریل در دسترس خواهد بود.

چه کسی بلاک‌چین هلیوم را کنترل می‌کند؟

این یک مسئولیت مشترک بین مشارکت‌کنندگان اصلی در Nova Labs و Helium Foundation است که هر کدام دارای مدیریت کلید مستقل هستند. هدف ما اضافه کردن امضاکنندگان بیشتری است که حامیان بلندمدت شبکه هلیوم هستند و سهم قابل توجهی در پایگاه کد بلاک‌چین داشته‌اند.

این شبکه چگونه از علائم تجاری که توسط بنیاد هلیوم نگهداری می‌شود سود می‌برد؟

از آنجایی که بنیاد هلیوم به جای یک شرکت، یک انجمن تجاری 501(c)(6) است، می‌تواند اعضایی را بپذیرد که حق استفاده از علائم تجاری و آرم‌های برند را تحت مجموعه‌ای از شرایط مشترک دارند. جزئیات عضویت تازه شده در آوریل در دسترس خواهد بود.

تحلیل وضعیت فعلی جنبش بی سیم غیرمتمرکز DeWi

  • (ارتباطاتِ) بی‌سیمِ غیرمتمرکز (Decentralized Wireless – DeWi) با تشویق اپراتورها برای استقرار و نگهداری سخت‌افزار مخابراتی در ازای پاداش‌های از نوع رمزارز (توکن یا کوین)، تصمیم دارد انقلابی در نحوه ساخت، بهره‌برداری و مالکیت شبکه‌های ارتباطی ایجاد می‌کند.
  • شبکه‌های DeWi به دلیل کاهش هزینه‌های سرمایه ایِ بلندمدت (Capital Expenditures – CapEx) و هزینه‌های عمیلاتیِ جاری (Operational Expenditures  – OpEx)، نسبت به اپراتورهاd ی مخابراتیِ قدیمی، توجیه اقتصادی بهتری در حوزه کسب‌وکار دارند. DeWi همچنین هزینه‌های مجوز شبکه رادیویی و هزینه‌های نرخ ثابت را برای کاربران نهایی حذف می‌کند.
  • از اکتبر 2022، بیش از 14 شبکه DeWi (شامل شبکه‌های تلفن همراه، اینترنت اشیاء (IoT)، وای فای (WiFi) بلوتوث و شبکه ههای ترکیبی) وجود دارد که توسط اکوسیستمی از توسعه دهندگان سازمانی، ارائه دهندگان خدمات و بازارگاهها پشتیبانی می‌شوند.
  • یکی از فوری‌ترین فرصت‌ها برای DeWi، بازار تلفن همراه 5G است که هلیوم (Helium) و Pollen Mobile پیشتاز این حرکت رو به جلو هستند.

پیشرفت‌های تکنولوژیکی در زیرساخت‌های سخت‌افزاری و مخابراتی در چند دهه گذشته، دنیایی ابَر متصل را ایجاد کرده است که در آن هر روز 2.5 کوئینتیلیون (هزار به توان 6 یا 1018) بایت داده ایجاد می‌شود. به لطف تلفن‌های همراه، امروزه 66 درصد از جهان از اینترنت استفاده می‌کنند در حالی که در سال 2000، 7 درصد از آن استفاده می‌کردند. با افزایش اتصال و دسترسی به اینترنت در سراسر جهان، میزان داده‌های ایجاد شده همچنان افزایش می‌یابد.

ظهور فناوری‌های جدید – وسایل نقلیه خودران، اینترنت اشیا (دستگاه‌هایی با حسگرهای متصل به اینترنت)، شهرهای هوشمند، و محیط‌های واقعیت گسترده – منجر به افزایش تقاضای جهانی برای شبکه‌های پهن باندِ بالاتر و تاخیر کمتر شده است. با این حال، اپراتورهای شبکه بی‌سیم سنتی (TradWi) نمی‌توانند با این افزایش تقاضا سازگاری داشته باشند.

نسل جدیدی از کابوی‌های مخابراتی در حال پیشروی در جنبش بی سیم غیرمتمرکز (DeWi) هستند. این گاوچران‌ها روشی جایگزین برای استقرار و راه‌اندازی شبکه‌ها با استفاده از پروتکل‌های مبتنی بر اقتصاد رمزارزها ارائه می‌دهند. شبکه‌های بی سیم نسل بعدی را می‌توان با استفاده از توانایی‌های هماهنگی فناوری بلاکچین راه‌اندازی کرد. به جای ایجاد یک پخش‌کننده مخابراتیِ متمرکز و یک شبکه بی سیم، میلیون‌ها فرد مستقل می‌توانند برای استقرار و بهره برداری از سخت‌افزارها و زیرساخت‌های بی سیم، به شیوۀ بلاکچین، بدون نیاز به اعتماد به نهادی مرکزی، بدون نیاز به اخذ مجوز و به شکلِ از پیش برنامه نویسی شده، با هم هماهنگ و همراه شوند.

پیشینه صنعت مخابرات

استقرار شبکه‌های بی سیم به دلیل هزینه‌های سرمایه‌ای قابل توجه (CapEx) و هزینه‌های عملیاتی (OpEx)، لجستیک پیچیده و موانع نظارتی، از لحاظ تاریخی نیازمند کارهای پیچیده و سنگین از سوی شرکت‌های بزرگ بوده است. این منجر به انحصار و کنترل تعداد انگشت شماری از شرکت‌ها بر ساختار و شرایط قیمت گذاری برای کاربر نهایی گردیده و به طور موثر بازار آزاد حذف شده است. در ایالات متحده، تنها سه شرکت – AT&T، Verizon و T-Mobile –  در حدود 98.9 درصد از بازار بی سیم را تشکیل می‌دهند. در سه ماهه دوم سال 22، این شرکت‌ها در مجموع 270 میلیارد دلار درآمد سالانه تولید کردند.

به طور سنتی، تقریباً هر 10 سال، شرکت‌های مخابراتی (تلکو Telco) شبکه‌های بی سیم جدیدی را مستقر می‌کنند. این فرآیند شامل موارد زیر است:

  • تولید ده‌ها میلیارد دلار بدهی برای تامین مالی CapEx و OpEx
  • خرید مجوزهای مخابراتی از دولت
  • قرارداد با سازندگان برای ساخت سخت‌افزار اختصاصی
  • یافتن مالکانی که مایل به میزبانی برج‌ها و رادیوها هستند
  • بسیج هزاران تکنسین میدانی برای نصب و نگهداری تجهیزات پیچیده

برهم زدن یک صنعت خواب آلود تریلیون دلاری

عصر دیجیتال امروز منجر به یک بازار جهانی مخابراتی 1.7 تریلیون دلاری شده است که انتظار می‌رود با نرخ رشد مرکب سالانه 5.4٪ (Compound Annual Growth Rate – ژAGR) رشد کند. انتظار می‌رود تا سال 2028، بازار جهانی مخابرات به 2.7 تریلیون دلار برسد. با این حال، فقدان رقابت، نارضایتی عظیم مشتریان، و تقاضای مداوم برای اتصال پهنای باند بالاتر با سرعت‌های بالا، صنعت را با اختلال مواجه کرده است.

مدل سنتیِ از بالا به پایین برای ساخت شبکه‌ها، برای ساخت شبکه‌های بی‌سیمِ نسل بعدی نامناسب است. شبکه‌های بی‌سیم جدید – مانند 5G – به طور قابل‌توجهی به رادیو و آنتن بیشتری نسبت به شبکه‌های نسل قدیمی نیاز دارند، که از نظر اقتصادی برای شرکت‌های مخابراتی امکان‌پذیر نیست. علاوه بر این، مدل مخابراتی قدیمی به طور سنتی برای پوشش مناطق پرجمعیت بهینه شده است و بسیاری از مناطق روستایی کم جمعیت تر را بدون پوشش کافی باقی می‌گذارد. اگر کسی در منطقه‌ای بدون پوشش مناسب زندگی می‌کند، با تکیه بر مخابرات سنتی TradWi کار زیادی نمی‌توان انجام داد.

با مدل استقرار دسترسیِ بازِ DeWi، شبکه‌های DeWi می‌توانند تراکم بی سیم را در جایی که از نظر مالی برای ارائه دهندگان TradWi امکان پذیر نیست، اضافه کنند. DeWi همچنین به افراد قدرت می‌دهد تا اتصال خود را بهبود بخشند. به عنوان مثال، صاحب یک رستوران با اتصال ضعیف می‌تواند تجهیزات DeWi خود را مستقر کند و مشکل اتصال خود را برای خود و مشتریانش حل کند. در حالی که بسیار بعید است که DeWi به طور کامل جایگزین شبکه‌های TradWi شود، این دو می‌توانند با یکدیگر همزیستی کنند و یک رابطه همزیستی داشته باشند.

اکنون چرا دی وای DeWi؟

طی چند سال گذشته، صنعت مخابرات دستخوش سه تغییر عمده شده است که امروز پذیرش DeWi را ممکن است:‌ای سیم eSIM‌ها (سیم کارت‌های الکترونیک) به جریان اصلی تبدیل می‌شوند، باز شدن فرکانس‌های بی سیم، و پیشرفت فناوری بلاک‌چین و سخت‌افزار بی سیم.

eSIM به جریان اصلی تبدیل می‌شود

ماه گذشته، اپل، آیفون 14 را با یک تفاوت عمده عرضه کرد: دیگر اسلات فیزیکی سیم کارت وجود ندارد. جدیدترین آیفون از جایگزین دیجیتالی به نام eSIM استفاده می‌کند که می‌تواند با اسکن یک کد QR راه‌اندازی شود. این یک پیشرفت قابل توجه برای شبکه‌های سلولی DeWi است زیرا هزینه هایتغییر اوپراتور را به نزدیک به صفر کاهش می‌دهد. علاوه بر این، از آنجایی که آیفون 14 دارای 6 اسلات eSIM است، کاربران می‌توانند علاوه بر سیم کارت سنتی اپراتور فعلی خود، یک سیم کارتِ الکترونیکِ دی وای نیز نصب کنند و از هر دو شبکه تلفن همراه استفاده کنند.

در سال 2021، تخمین زده شد که 350 میلیون دستگاه با قابلیت eSIM در سراسر جهان ارسال شده است. تا پایان این دهه، پیش‌بینی می‌شود که حدود 14 میلیارد دستگاه با قابلیت eSIM وجود داشته باشد. تصمیم اخیر اپل برای رفتن به مسیر eSIM احتمالاً این روند را تسریع خواهد کرد.

باز شدن طیف‌های بی سیم

طیف به فرکانس‌های رادیویی اشاره دارد که سیگنال‌های بی‌سیم روی آن گذر می‌کنند. در ایالات متحده، طیف توسط کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) نظارت می‌شود و به دو نوع تقسیم می‌شود: دارای مجوز و بدون مجوز.

طیف دارای مجوز توسط FCC به بالاترین پیشنهاد‌دهنده به حراج گذاشته می‌شود، به این معنی که توسط اپراتورهای شبکه خاص به منظور استفاده انحصاری خریداری شده است. در طول عمر این حراج‌ها، بیش از 250 میلیارد دلار از فروش مجوز طیف به خزانه‌داری ایالات متحده پرداخت شده است. این قسمتی از همان هزینه‌هایی است که شرکت‌های مخابراتی به مصرف کنندگان منتقل کرده‌اند.

از سوی دیگر، طیف‌های بدون مجوز برای همه در دسترس است. WiFi، بلوتوث، و LoRaWAN طیف‌های بدون مجوز هستند.

باند خدمات رادیویی پهن باندِ شهروندان (CBRS) قبلاً فقط برای استفاده توسط نیروی دریایی ایالات متحده در دسترس بود. با این حال، در سال 2020، FCC اجازه استفاده عمومی از باند CBRS را صادر کرد. این مهم است زیرا به تازه واردان اجازه می‌دهد تا شبکه‌های 5G را بدون نیاز به دریافت مجوزهای طیف گران قیمت راه‌اندازی کنند.

در سال 1985، FCC اساساً با باز کردن باند طیف WiFi برای استفاده عمومی، نحوه ارتباط و کار انسان را تغییر داد و به هر کسی اجازه می‌داد تا یک روتر WiFi بخرد و اتصال بی سیم خود را ایجاد کند. این امکان وجود دارد که CBRS بتواند شبکه‌های سلولی را به همان روشی که WiFi برای اتصال به اینترنت انجام داد، متحول کند.

پیشرفت در فناوری و سخت‌افزار بلاکچین

انسان‌ها انگیزه محور هستند. با این حال، قبل از بلاکچین، تسهیل هماهنگی در مقیاس بزرگ بین افراد در سطح جهانی بسیار دشوار بود. اکنون، با استفاده از پروتکل‌های اقتصاد رمزنگاری‌شده، می‌توان افراد را تشویق کرد تا در جهت یک هدف مشترک به روشی بدون نیاز به اعتماد و به شکلِ از قبل برنامه‌ریزی شده کار کنند.

علاوه بر این، پیشرفت در فناوری بی سیم، سخت‌افزار را مقرون به صرفه تر و در دسترس تر کرده است. سخت‌افزار Plug-and-Play مشارکت افراد عادی در استقرار سخت‌افزار DeWi را آسان می‌کند.

جنبش دی وای DeWi

عصر جدیدی از نوآوری پدیدار شده است که از مشوق‌های توکنیزه شده برای توسعه شبکه‌های زیرساخت فیزیکی در دنیای واقعی استفاده می‌کند. این دسته تحت عناوین اثبات کار فیزیکی (Proof of Physical Work – PoPW)، شبکه‌های زیرساخت فیزیکی با مشوق‌های توکنی (Token Incentivized Physical Infrastructure Networks – TIPIN) یا EdgeFi شناخته می‌شود.

Escape Velocity، صندوقی که بر سرمایه‌گذاری در شبکه‌های زیرساخت غیرمتمرکز اهتمام دارد، فضای زیرساخت فیزیکی را به بخش‌های زیر تقسیم کرده است: شبکه‌های بی‌سیم غیرمتمرکز (DeWi)، شبکه‌های حسگر، شبکه‌های سرور و شبکه‌های انرژی. با وجود پتانسیل این شبکه‌ها، بخش DeWi اولین توجه را به خود جلب کرده است.

DeWi قصد دارد با تشویق اپراتورها برای استقرار و نگهداری سخت‌افزار مخابراتی در ازای پاداش‌های توکنی، شیوه ساخت، بهره برداری و مالکیت شبکه‌های ارتباطی را متحول کند. با توزیع هزینه‌های مربوط به ساخت و نگهداری یک شبکه بین شرکت‌کنندگانِ طرف عرضه، یک روش مقرون به صرفه تر برای راه‌اندازی شبکه کشف می‌شود.

داستان اصلی DeWi

در جولای 2019، هلیوم با شبکه LoRaWAN خود که برای پیشبرد اینترنت اشیا (IoT) طراحی شده بود، پیشگام جنبش DeWi بود. هلیوم از طریق موفقیت شبکه LoRaWAN خود که از 15000 هات اسپات در ژانویه 2021 به بیش از 900000 هات اسپات امروزی رسیده است نشان داده است که می‌توان از مشوق‌های توکنی برای ایجاد شبکه‌های زیرساختی توزیع شده استفاده کرد. شبکه LoRaWAN هلیوم به عنوان بزرگترین شبکه اینترنت اشیا در جهان است که در بیش از 182 کشور فعال است.

اخیراً، Nova Labs – شرکت سازنده هلیوم – چشم انداز خود را برای تبدیل هلیوم به یک پلت فرم غیرمتمرکز اعلام کرد که در آن هر نوع شبکه مخابراتی می‌تواند مستقر شود. این تغییر استراتژیک، هلیوم را به شبکه‌ای از شبکه‌ها تبدیل کرد، جایی که همان فرآیندی که شبکه LoRaWAN را قادر می‌سازد به سرعت مقیاس‌پذیر شود، می‌تواند در انواع شبکه‌های متعدد دیگر از جمله 5G، WiFi، VPN و CDN تکرار شود.

بخش DeWi

با موفقیت شبکه LoRaWAN هلیوم، پروژه‌های زیادی برای راه‌اندازی شبکه‌های DeWi جدید با استفاده از مدل مشابه هلیوم الهام گرفته شد. امروزه بیش از 14 شبکه DeWi از جمله شبکه‌های سلولی، WiFi، LoRaWAN، بلوتوث و شبکه‌های ترکیبی وجود دارد.

  • شبکه‌های 5G (موبایلی): دو بازیگر برجسته در این دسته، شبکه‌های هلیوم 5G و Pollen Mobile هستند که از طیف CBRS که اخیرا دیگر بی نیاز از مجوز شده است استفاده می‌کنند. فرصت بازار موبایل در مقایسه با سایر اندازه‌های بازار شبکه بزرگ‌ترین فرصت است.
  • شبکه‌های WiFi: هدف شبکه‌های WiFi DeWi ایجاد یک شبکه WiFi مشترک جهانی است که هر کسی می‌تواند با هزینه کم به آن متصل شود. WayRu و WiFi Dabba دو پروژه در مراحل اولیه ساخت این دسته هستند.
  • شبکه‌های LoRaWAN (IoT): LoRaWAN (شبکه وسیع برد بلند) یک پروتکل ارتباطی بی سیم دوربرد و کم مصرف است و برای انتقال بسته‌های داده کوچک – مانند داده‌های حسگر – در فواصل طولانی مناسب است، که آن را به شبکه‌ای برای دستگاه‌های IoT تبدیل کرده است. علاوه بر هلیوم، Foam و Mesh+ در این دسته قرار دارند.
  • شبکه‌های بلوتوث: شبکه‌های کم‌انرژی بلوتوث برای موارد استفاده کم مصرف و برد کم مناسب هستند. Nodle یک شبکه مش بلوتوث است که از گوشی‌های هوشمند و روترهای بلوتوث کم انرژی برای اتصال دستگاه‌های IoT به اینترنت استفاده می‌کند.
  • شبکه‌های ترکیبی: شبکه‌های ترکیبی فناوری‌های بی‌سیم مختلف را در یک راه‌حل واحد برای ارائه اتصال به اینترنت غیرمتمرکز ترکیب می‌کنند. Althea و World Mobile Token دو نمونه از این موارد هستند

.

مدل چگونه کار می‌کند

شبکه‌های DeWi از یک مکانیسم توزیع توکن جدید استفاده می‌کنند که به شرکت‌کنندگان برای تکمیل کار قابل تأیید در دنیای واقعی پاداش می‌دهد. این سیستم تشویقی مسئول چرخ اقتصادی است که به شبکه اجازه می‌دهد بدون یک موجودیت متمرکز تامین مالی شود.

چرخ اقتصادی با ارائه پاداش به کاربران برای دستیابی و استقرار سخت‌افزار شبکه آغاز می‌شود:

  1. اپراتورهای سخت‌افزار برای خرید و استقرار یک هات اسپات یا سخت‌افزار رادیویی و حفظ آن، با پاداش‌های توکنی تشویق میگردند. این جوایز به عنوان یارانه‌ای برای اپراتورها عمل می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد بلافاصله بازده سرمایه‌گذاری سخت‌افزاری خود را شروع کنند. این جوایز معمولاً قبل از اینکه شبکه شروع به دریافت آبونمان از مصرف‌کننده نهایی یا همان متقاضیانِ خدمات کند از مشارکت‌کنندگان در ساخت شبکه حمایت می‌کنند.
  2. با رشد شبکه بی سیم، اپراتورها و سازندگان محصول بیشتری جذب شبکه می‌شوند. علاوه بر این، اقتصاد کسب‌وکار بهبود یافته DeWi (در مقایسه با TradWi) و یارانه توکنی به اپراتورهای سخت‌افزاری، به پروتکل اجازه می‌دهد تا نرخ انتقال داده ارزان تری را ارائه دهد و به جذب کاربران نهایی کمک کند.
  3. هنگامی که پوشش شبکه به اندازه‌ای بزرگ شود تا کاربران نهایی را متقاعد و تشویق کند که برای انتقال داده‌ها از طریق شبکه هزینه پرداخت کنند، درآمد اپراتورهای سخت‌افزاری به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد. علاوه بر یارانه شبکه، اپراتورها بر اساس میزان داده‌هایی که از طریق سخت‌افزار آنها جریان می‌یابد، کارمزد دریافت می‌کنند. این مکانیسم اقتصادی یک حلقه بازخورد ایجاد می‌کند که در نهایت اپراتورهای سخت‌افزاری و سرمایه‌گذاران بیشتری را جذب می‌کند.
  4. ارزش معمولاً از طریق مدل معادلۀ سوزاندن-تولیدِ توکن (Burn-and-Mint Equilibrium – BME) یا مدل کار-توکن به دست می‌آید. در حالی که وقتی عرضه از طریق مدل BME سوزانده می‌شود یا توسط ارائه‌دهندگان خدمات از طریق مدل کار-توکن استیک می‌شود و در نتیجه سودمندی شبکه افزایش می‌یابد، قیمت توکن از نظر تئوری باید افزایش یابد. افزایش قیمت توکن به سمت جذب اپراتورهای سخت‌افزاری بیشتر باز می‌گردد و یک چرخه منصفانه ایجاد می‌کند.

اثر شبکه ایِ ایجاد شده توسط چرخ اقتصادی DeWi اساساً مشکل شروع سرد (مشکلِ چگونگی شروع و گسترش اثر شبکه ای) را حل می‌کند. با استفاده از پاداش‌ها، یک پروتکل می‌تواند مشارکت‌کنندگان را برانگیزد تا طرف عرضه یک شبکه را تا جایی راه‌اندازی کنند که پوشش آن برای استفاده کاربر نهایی به اندازه کافی بزرگ باشد. این به پروتکل‌ها اجازه می‌دهد تا شتاب اولیه مورد نیاز برای به دست آوردن پذیرش و رقابت با مخابرات متمرکز را ایجاد کنند. در ازای ایجاد سمت عرضه یک شبکه، اپراتورها سهام مالکیت شبکه را دریافت می‌کنند که آنها را تشویق می‌کند تا موفقیت آن را ببینند.

مدل استقرار شبکه قدیمی در مقابل مدل DeWi

روش DeWi برای استقرار شبکه‌ها به طور قابل توجهی نسبت به مدل قدیمی بهبود می‌یابد. بزرگترین مزیت DeWi نسبت به استقرار شبکه TradWi کاهش CapEx و OpEx است. ساخت شبکه‌ها به روش قدیمی مستلزم آن است که یک نهاد متمرکز ده‌ها میلیارد دلار برای دریافت مجوزهای طیف، خرید سخت‌افزار اختصاصی قفل شده برای اپراتور، اجاره زمین برای استقرار، پرداخت هزینه به هزاران تکنسین میدانی برای نصب و نگهداری تجهیزات عظیم هزینه کند. زیرساخت بَک‌اِند برای برنامه‌ریزی، نصب، صورت‌حساب و پشتیبانی مشتری. و هزینه‌ها در نهایت به مصرف‌کننده منتقل می‌شود.

با استفاده از روش دی وای، هزینه‌های CapEx و OpEx از طریق اپراتورهای فردی که در شبکه مشارکت دارند، جمع‌سپاری می‌شوند. اپراتورها سخت‌افزاری را خریداری می‌کنند که می‌توان آن‌ها را با تلاش کمی نصب کرد. برای مثال، راه‌اندازی یک هات اسپات LoRaWAN به آسانی وصل کردن کابل‌های شبکه و برق به دستگاه است که کمتر از پنج دقیقه طول می‌کشد. از سوی دیگر، تجهیزات مخابراتی موبایلی برای افراد عادی کمی پیچیده‌تر هستند و برای نصب به زمان و دانش فنی بیشتری نیاز دارند.

در دی وایِ غیرمترمکز ، اپراتورها می‌توانند سخت‌افزار خود را در املاکی که دارند قرار دهند و هرگونه هزینه‌های املاک و مستغلات را حذف کنند. مدل متمرکز، اپراتورها باید به صاحب زمین یا ملک، مبلغی پرداخت کنند. با این حال، DeWi به اپراتورها اجازه می‌دهد تا بر اساس درآمد تولید شده توسط هر دستگاه سخت‌افزاری، قراردادهای تقسیم درآمد خودکار را امضا کنند (). این برخلاف استقرار TradWi است که در آن اپراتورها باید هزینه ثابتی را به صاحبخانه بپردازند. مدل اشتراک درآمد DeWi نه تنها کارآمدتر است، بلکه به صاحبان املاک و مستغلات اجازه می‌دهد تا درآمد سخت‌افزار موجود در املاک خود و در نتیجه سهم درآمدی خود را تأیید کنند.

به طور خلاصه، DeWi می‌تواند از طریق کاهش CapEx و OpEx و حذف هزینه‌های طیف و هزینه‌های نرخ ثابت برای کاربران نهایی، به توجیه اقتصادی بهتر نسبت به TradWi دست یابد.

وضعیت اکوسیستم DeWi

تولید کنندگان سخت‌افزار

در ابتدا، Nova Labs اولین تولید‌کننده ماینر‌های LoRaWAN بود که توانست شبکه هلیوم را راه‌اندازی کند. با این حال، هدف Nova Labs هرگز وارد شدن به تجارت سخت‌افزار نبود. سرانجام، در ژانویه 2021، هلیوم HIP19 را تصویب کرد، که به جامعه هلیوم اجازه داد تا تولیدکنندگان دیگر را برای تولید و فروش سخت‌افزار از طریق فرآیند حاکمیت پروتکل تأیید کنند. این نه تنها شبکه را غیرمتمرکزتر کرد، بلکه به رشد سریع آن کمک کرد.

امروزه بیش از 65 تولید‌کننده سخت‌افزار هلیوم وجود دارد که تعدادی از بازیکنان برتر در نقشه اکوسیستم بالا مشخص شده‌اند. بسیاری از سازندگان سخت‌افزار هلیوم به ساخت سخت‌افزار برای پروتکل‌های دیگر DeWi مانند Pollen Mobile گسترش یافته‌اند. با توجه به ماهیت باز اکوسیستم، هر سازنده سخت‌افزاری می‌تواند درگیر شود و رقابت سالم را به بازار بیاورد.

توسعه دهندگان سازمانی

توسعه‌دهنده‌های سازمانی نهادهای متمرکزی هستند که در بالای شبکه‌های DeWi فعالیت می‌کنند و به عنوان شرکای شبکه برای استقرار و مدیریت حرفه‌ای سخت‌افزار در مقیاس بالا عمل می‌کنند. این نهادها در زمینه تهیه، نصب، بهینه‌سازی و مدیریت سخت‌افزار تخصص خود را ارائه می‌دهند. علاوه بر این، این شرکت‌ها از شرکای سازمانی خود، از جمله صاحبان املاک و سازندگان سخت‌افزار، برای استقرار سخت‌افزار در مقیاس بالا استفاده می‌کنند.

Hexagon Wireless بزرگ‌ترین توسعه‌دهنده سازمانی مبتنی بر پروتکل است که در حال حاضر سخت‌افزاری را برای شبکه‌های Helium و Pollen Mobile مستقر می‌کند. با هدف تسریع جنبش DeWi، هگزاگون در نهایت قصد دارد روی برنامه‌های DeWi سرمایه‌گذاری کند و ابزارهایی را در زمینه‌هایی مانند خدمات مالی، نرم‌افزار مدیریت ناوگان و پوشش بی‌سیم به عنوان یک سرویس (Wireless Woverage as a Service) سرمایه‌گذاری کند. دیگر توسعه دهندگان سازمانی عبارتند از Noble Networks و LongFi Solutions.

ارائه دهندگان خدمات، ابزارها و بازارها

اکوسیستمی از ابزارها، ارائه دهندگان خدمات و بازارها شروع به ظهور کرده‌اند. ابزارهایی مانند Hotspotty و Airwaive به عنوان ابزار هماهنگی برای جامعه DeWi کمک می‌کنند. Hotspotty به بهینه‌سازی مکان، نظارت و مدیریت سخت‌افزار و مدیریت پرداخت کمک می‌کند. Airwaive بازاری است که اپراتورهای شبکه را با صاحبان ساختمان‌های مسکونی یا تجاری که مایل به میزبانی سخت‌افزار DeWi هستند، متصل می‌کند.

5G ظرف عسل DeWi

از سال 2017، ترافیک جهانی داده تلفن همراه 570 درصد افزایش یافته است. امروزه 59 درصد از ترافیک وب جهان از دستگاه‌های تلفن همراه نشات می‌گیرد. Hexagon Wireless بیان می‌کند که فرصت تلفن همراه سودآورتر از LoRaWAN است یا احتمالاً همیشه خواهد بود. آنها بر این باورند که فرصت بازار برای شبکه‌های سلولی 88 برابر بزرگتر از شبکه‌های اینترنت اشیا تخمین زده می‌شود. 5G در حال حاضر تقاضای زیادی دارد. بنابراین، فوری ترین فرصت برای DeWi، بازار تلفن همراه است.

تا اوایل سال 2022، هلیوم تنها پروتکلی بود که بازار 5G را دنبال می‌کرد. از امروز، چهار پروتکل دیگر برای رقابت بر سر این فرصت عظیم وارد مسابقه شده‌اند: Pollen Mobile، XNET، Karrier و REALLY.

نسل بعدی شبکه‌های بی سیم

شبکه‌های بی‌سیم نسل بعدی، مانند 5G، به جایگزینی برای مدل استقرار سنتی نیاز دارند. از لحاظ تاریخی، تجهیزات مخابراتی موبایلِ ماکرو، نصب شده بر روی برج‌ها یا دکل‌های بزرگ، برای ارائه پوشش جغرافیایی وسیع برای موبایل استفاده می‌شدند. مشکل تجهیزات مخابراتی موبایلِ ماکرو این است که پوششی که آنها ارائه می‌کنند فرکانس پایین است و شبکه‌های 5G برای افزایش پهنای باند، برخلاف شبکه‌های سلولی نسل قدیمی، به باندهای فرکانس بالاتر نیاز دارند.

در عوض، تجهیزات مخابراتی موبایلِ کوچک برای فعال کردن شبکه‌های 5G در آینده مورد نیاز است. سلول‌های کوچک تجهیزات رادیوییِ کم مصرف هستند – تقریباً به اندازه یک جعبه پیتزا – که پوشش فرکانس بالایی را ارائه می‌دهند. اندازه کوچک سخت‌افزار به این معنی است که می‌توان آن را در مناطق راحت تری مانند پشت بام خانه، تیر چراغ برق یا کنار ساختمان نصب کرد.

با این حال، برخلاف سلول‌های ماکرو، پوشش سلول‌های کوچک تنها حدود 100 یارد تا کمی بیش از یک مایل گسترش می‌یابد و سیگنال فرکانس بالا در انتشار از میان ساختمان‌ها مشکل دارد. این بدان معناست که سلول‌های کوچک بسیار بیشتری – در داخل و خارج – در مجاورت یکدیگر برای دستیابی به پوشش عادلانۀ مشابه سلول‌های ماکرو نیاز خواهد داشت.

FCC انتظار دارد 80 درصد از استقرارهای 5G سلول‌های کوچکی باشد که در حال گسترش هستند. مسئله یا فرصتی که در دست است این است که شرکت‌های مخابراتی سنتی برای ساخت این شبکه‌های سلول کوچک مجهز نیستند، زیرا مدل استقرار آنها برای ارائه پوشش کلان به‌جای پوشش داخلی بهینه شده است. CapEx و الزامات لجستیکی فوق‌العاده برای ایجاد شبکه‌های سلولی کوچک در سراسر کشور برای اپراتورهای TradWi منطقی نیست. شبکه‌های موبایلی کوچک نیازمند استقرار خردتر و همتا به همتا هستند. DeWi می‌تواند در این مورد کمک کند.

DeWi یک راه حل اقتصادی کارآمدتر برای ایجاد شبکه‌های 5G ارائه می‌دهد. به جای جایگزینی TradWi، DeWi ممکن است بتواند با آن کار کند. DeWi به کاربران در سراسر جهان اجازه می‌دهد شبکه‌هایی را به صورت موازی بسازند که بسیار سریعتر از روش متمرکز است. شرکت‌کنندگانی که دانش خاصی در مورد حوزه قضایی خود دارند، می‌توانند روی استقرار زیرساخت‌هایی که نیازهای بازار محلی آنها را برآورده می‌کند، تمرکز کنند. همراه با پوشش کلان TradWi و پوشش سلول کوچک DeWi، 5G می‌تواند برای مردم در سراسر جهان قابل دسترس تر شود.

آینده شبکه‌های سلولی DeWi

سه راه مختلف وجود دارد که شبکه‌های سلولی DeWi می‌توانند با آن، جایگاه خود را پیدا کنند: به عنوان یک میزبان خنثی، کریپتوکَریِر و شبکه خصوصی.

مدل میزبان خنثی به چندین اپراتور شبکه تلفن همراه (MNOs) اجازه می‌دهد تا از زیرساخت متعلق به شبکه DeWi استفاده کنند. این می‌تواند مستلزم مشارکت‌های رومینگ باشد که در آن MNOها در شبکه‌های سلولی DeWi رومینگ می‌کنند، زمانی که کاربر در منطقه‌ای بدون پوشش از اپراتور خود است. علاوه بر این، MNOها می‌توانند برای رومینگ داده‌ها در زمانی که شبکه‌هایشان شلوغ است، هزینه پرداخت کنند و از قطع سرویس دهی جلوگیری کنند. این احتمال وجود دارد که از شبکه‌های سلول کوچک DeWi برای متراکم کردن شبکه‌های کلان سنتی MNO استفاده شود.

جایگزین مدل میزبان خنثی، مسیر کریپتوکریر است. Nova Labs کریپتوکریر (CryptoCarrier) را اینگونه تعریف می‌کند: «یک مدل ابتکاری سرویس‌دهنده تلفن همراه مجازی که از پوشش ساخته شده توسط افراد و اقتصاد رمزارزی (Tokenomics) برای کاهش هزینه‌ها و افزایش مزایا برای مشترکان استفاده می‌کند». ماه گذشته، Nova Labs از کریپتوکریر خود به نام Helium Mobile رونمایی کرد. قابل‌توجه، کریپتوکریرها شبیه اپراتور مجازی شبکه تلفن همراه یا MVNO هستند – ارائه‌دهنده خدماتی که روی زیرساخت شرکتی دیگر کار می‌کنند و از خودشان زیرساختی ندارند.

کریپتوکریر Nova Labs شبکه 5G هلیوم را با شبکه T-Mobile ترکیب می‌کند. هنگامی که مشترکین هلیوم موبایل در منطقه‌ای بدون پوشش DeWi هستند، کریپتوکریر به شبکه T-Mobile سوئیچ می‌کند.

آخرین گزینه، یک شبکه خصوصی است. Pollen Mobile به عنوان یک راه حل اتصال داخلی برای Pronto – یک شرکت فناوری خودروهای خودران سنگین- آغاز شد. خودروهای Pronto به اتصال اینترنتی قابل اعتماد در مکان‌های دور نیاز داشتند، بنابراین تیم شبکه تلفن همراه خصوصی خود را ساخت که منجر به پیدایش Pollen Mobile شد.

شبکه‌های تلفن همراه خصوصی به دلیل توانایی آنها در ارائه پوشش انعطاف پذیر به شرکت‌ها با تاخیر کمتر و اتصال پهنای باند بالاتر به طور فزاینده‌ای محبوب خواهند شد. همچنین به کاربران نهایی امنیت و حریم خصوصی بهتری ارائه می‌دهد. اگرچه اندازه بازار شبکه خصوصی 5G در سال 2021 به 1.4 میلیارد دلار می‌رسد، انتظار می‌رود در سال 2030 به 34 میلیارد دلار برسد که یک نرخ رشد مرکب سالیانۀ 49 درصدی است.

به نظر می‌رسد در حال حاضر بزرگترین فرصت برای DeWi مدل میزبان خنثی باشد. GigSky و Dish قبلاً اعلام کرده‌اند که از شبکه 5G هلیوم برای رومینگ داده‌ها استفاده خواهند کرد. این بدان معنی است که مشتریان آنها به طور یکپارچه در شبکه CBRS هلیوم در هر کجا که در دسترس باشد رومینگ می‌کنند. در حالی که مورد استفاده اولیه Pollen Mobile به عنوان یک شبکه خصوصی بود، این شرکت اشاره داشته است که به دنبال یک مدل میزبان خنثی برای رومینگ داده‌ها است. علاوه بر این، XNET، پروژه‌ای که توسط مدیران قدیمی مخابراتی سنتی راه‌اندازی شده بود، قصد خود را برای پیگیری مسیر میزبان خنثی اعلام کرده است.

دیدگاه آخر

اگرچه بخش DeWi هنوز نوپا است، اما پتانسیل آن برای ایجاد انقلاب در صنعت مخابرات واضح است. افزایش سریع تعداد پروتکل‌هایی که تلاش می‌کنند سهمی از بازار تلفن همراه DeWi را به خود اختصاص دهند، فرصت قابل توجهی را نشان می‌دهد که پیش روی ما قرار دارد. علاوه بر این، تعدادی از مدیران سابق مخابراتی سنتی پشت بسیاری از پروژه‌های جدیدتر DeWi وجود دارند که مشروعیت DeWi را بیشتر تقویت می‌کند.

مطابق با پیشرفت‌های اخیر، شبکه‌های موبایلی DeWi قرار نیست جایگزین MNOهای سنتی شوند، اما احتمالاً حداقل در کوتاه‌مدت با آنها همزیستی خواهند کرد.

comparison-decentralized-centralized-exchange

تفاوت صرافی متمرکز CEX و صرافی غیر متمرکز DEX

یکی از مهم­ترین دغدغه افرادی که علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری ارز دیجیتال هستند، اطلاع از تفاوت‌های صرافی­ متمرکز و صرافی غیرمتمرکز است. در ادامه، به بیان مهم­ترین تفاوت‌­های این دو صرافی می‌­پردازیم:

وضعیت حق مالکیت

مهم­ترین تفاوت صرافی متمرکز و صرافی غیرمتمرکز را می‌­توان همین مورد به حساب آورد. زیرا در صرافی‌های متمرکز مالکیت ارزهای دیجیتال در اختیار صرافی است، در حالی که در صرافی­‌های غیرمتمرکز دارایی کاربران توسط صرافی ذخیره نمی‌­شود.

عدم حضور یک نقطه مرکزی برای دسترسی به داده‌ها و دارایی‌ها هر چند کار را برای هکرها بسیار سخت می‌­کند اما از طرفی منجر به کندی انجام تراکنش‌ها می‌شود. زیرا در صرافی متمرکز به دلیل این که مالکیت دارایی کاربران در اختیار صرافی است و صرافی‌ها به کلیدهای لازم دسترسی دارند، زمان انجام تراکنش‌­ها بسیار کاهش می­‌یابد.

نقدینگی

یکی از مهم­ترین معضلات در ارتباط با صرافی غیرمتمرکز، نقدینگی پایین است. مهم­ترین مشکل نقدینگی پایین، محدود کردن امکان خرید و فروش است. آمار نشان می‌دهد که به دلیل علاقه و اعتماد مردم به صرافی‌های متمرکز، نقدینگی در صرافی متمرکز ارز دیجیتال در حال حاضر بیشتر از صرافی غیرمتمرکز ارز دیجیتال است. اما توجه به یک نکته حائز اهمیت است که گذشت زمان همواره در سرنوشت صرافی بیت‌کوین و حتی خود ارزهای دیجیتال بسیار موثر بوده است.

امنیت

یکی دیگر از تفاوت‌های اساسی صرافی متمرکز با صرافی غیر‌متمرکز مربوط به مساله امنیت است. با توجه به این که دارایی کاربران در صرافی غیر‌متمرکز ذخیره نمی‌‌شود، امکان حملات هکرها به شدت کاهش می‌یابد و حتی می‌­توان گفت غیر‌ممکن می‌­شود. در حالی که تا کنون صرافی‌­های متمرکز بسیار زیادی مورد حملات هکری قرار گرفته‌­اند.

کارمزد

میزان کارمزد در مبادلات ارزهای دیجیتال از مهم­ترین مواردی است که سرمایه‌گذاران به آن توجه ویژه‌ای دارند. در صرافی‌های متمرکز درصد معینی از هر تراکنش به عنوان کارمزد برداشته می‌­شود، در حالی که در صرافی‌های غیر‌متمرکز ارزش تراکنشی که صورت می­‌گیرد، هیچ تاثیری در میزان کارمزد دریافتی صرافی ندارد و یک درصد بسیار ناچیز در هر تراکنش کسر می­‌شود که مقرون به صرفه است.

قانون‌گذاری

صرافی‌­های غیر‌متمرکز بر خلاف صرافی‌های متمرکز تحت نظارت قانون‌گذاران نیستند. اگر چه در حال حاضر برخی از دولت‌ها در صدد پیاده‌سازی قوانینی در صرافی‌های غیرمتمرکز هستند که شبیه به صرافی متمرکز باشد.

 

4

صرافی غیرمتمرکز DEX

صرافی‌ها محلی برای خرید و فروش ارز به صورت اینترنتی هستند. صرافی‌های معمولی برای اینکه سرویس دهی مناسبی به کاربران خود داشته باشند و فرآیند معامله را سرعت دهند، به صورت متمرکز فعالیت می‌کنند. یعنی یک سرور قدرتمند مرکزی دارند که اطلاعات کاربران در آن ذخیره می‌شود. بعضی از تریدرها و فعالان دنیای ارز دیجیتال متمرکز بودن صرافی‌ها را یک نقطه ضعف می‌دانند. به همین دلیل صرافی غیرمتمرکز به وجود آمده است.

صرافی غیرمتمرکز یا decentralized exchange (DEX) یک سرویس آنلاین همتا-به-همتا (P2P) است که امکان انجام معامله مستقیم بین دوکاربر را فراهم می‌کند. این نوع از صرافی‌ها در شبکه بلاکچین ساخته می‌شوند و به تریدرها اجازه می‌دهند آزادانه به ذخیره یا معامله ارزهای دیجیتال خود بپردازند. اتریوم پرکابرد ترین بلاکچین برای ساخت صرافی غیرمتمرکز است با این حال صرافی‌های زیادی روی بلاکچین‌های دیگر مانند گرافن نیز به راه افتاده‌اند.

مزایای صرافی غیرمتمرکز

در واقع اصلی ترین مزیت صرافی غیرمتمرکز همان معماری توزیع شده و غیرمتمرکزی است که از کنترل شدن معاملات توسط یک شخص یا سازمان جلوگیری می‌کند. علاوه براین می‌توان به مزایای زیر نیز اشاره کرد.

امنیت و مقاومت بالا در مقابل هک: دارایی‌های کاربران در صرافی‌های DEX ذخیره نمی‌شود. از طرفی هک کردن یک سیستم توزیع شده بسیار سخت و مشکل است. بنابراین امنیت دارایی‌ها و اطلاعات در DEX بیشتر خواهد بود.

جلوگیری از دستکاری در معاملات: در گذشته سابقه داشته که بعضی از صرافی‌ها با دستکاری در معاملات باعث بالا رفتن یا پایین آمدن قیمت‌ها شده‌اند. در صرافی غیرمتمرکز امکان چنین کاری به حداقل می‌رسد.

نا محدود بودن: یکی از مشکلاتی که خصوصا ما ایرانی‌ها با آن رو به رو هستیم، مسئله تحریم‌ها و قوانین داخلی کشورها است. صرافی‌های بین المللی به ایرانی‌ها خدمات ارائه نمی‌کنند و حتی دارایی‌های آن‌ها را مصدود می‌کنند. صرافی‌های غیرمتمرکز این مشکل را هم حل کرده‌اند. زیرا هیچکس حق محدود کردن کسی برای استفاده از امکانات این صرافی‌ها را ندارد.

معایب صرافی غیرمتمرکز

صرافی غیرمتمرکز مشکلات حل نشده زیادی دارد. این مشکلات باعث شده است تا در اکثر موارد تریدرها قید استفاده از این پلتفرم‌ها را بزنند. در واقع صرافی‌های توزیع شده کاربرد زیادی ندارند و در حال حاضر تنها افرادی با مقاصد خاص از DEX‌ها استفاده می‌کنند.

غیر قابل بازیابی بودن دسترسی: برخلاف صرافی‌های متمرکز، هیچ راهی برای بازیابی رمز عبور‌های فراموش شده یا معاملات اشتباه خود ندارند.

امکانات و ابزار‌های محدود: در DEX‌ها از ابزار‌های محبوب تریدرها و امکانات پر تعداد صرافی‌های آنلاین خبری نیست.

مشکل نقد شوندگی: حتی بهترین صرافی‌های غیرمتمرکز نیز دارای سهم بسیار اندکی از بازار معاملات هستند

سرعت پایین: چک کردن و تایید معاملات در صرافی غیرمتمرکز زمان بر است. زیرا این کار باید توسط ماینرها انجام شود. حجم پایین معاملات نیز باعث شده تا ماینر‌های کمی وجود داشته باشند. به همین دلیل خرید بیتکوین از یک صرافی معتبر بسیار راحت تر و سریع تر از صرافی غیرمتمرکز خواهد بود.

 

معرفی بهترین صرافی‌های غیرمتمرکز

 

صرافی غیرمتمرکز بایننس

بایننس صرافی غیرمتمرکز خود را فوریه سال ۲۰۱۹ راه‌اندازی کرد. کارمزدهای پایین این صرافی را می‌توان نقطه تمایز میان آن و دیگر رقبا دانست. رابط کابری مناسب و امنیت بالا از دیگر ویژگی‌های این صرافی غیرمتمرکز است.

به یاد داشته باشید که بایننس به‌صورت رسمی اعلام کرده است که کاربران کشورهای تحریم‌شده از جمله ایران، نمی‌توانند به خدمات این صرافی دسترسی داشته باشند. بااین‌حال برخی از کاربران ایرانی گزارش کرده‌اند که با استفاده از تغییر آی‌پی خود موفق به انجام معاملات در این صرافی شده‌اند. کاربران آمریکایی هم امکان انجام معاملات در این صرافی را ندارند.

صرافی غیرمتمرکز بایننس برای معاملاتی که در این پلتفرم انجام می‌شود کارمزد ناچیز ۰.۱ درصدی دریافت می‌کند. اگر این کارمزد با استفاده از ارز دیجیتال بایننس‌کوین پرداخت شود، این عدد ۰.۰۴ درصد است.

 

آی دی اکس

صرافی (IDEX) که با نام «صرافی دارایی‌های غیرمتمرکز اتریوم» شناخته می‌شود، از جمله جدیدترین صرافی‌های غیرمتمرکز است که بعد از آغاز به کارش، توجهات بسیاری را به‌سمت خود جلب کرد.

این صرافی شباهت‌های بسیاری با صرافی اتردلتا (EtherDelta) دارد و در واقع نوعی پلتفرم همتابه‌همتا برای تبادل توکن‌های ERC20 است. همچنین در این صرافی امکان سپرده‌گذاری ارزها نیز وجود دارد، قابلیتی که در کمتر صرافی غیرمتمرکزی نظیرش را دیده‌ایم.

امکانات و ساختار آی‌دی‌اکس شباهت‌های بسیاری به صرافی‌های عادی دارد.

 

بالانسر (Balancer)

بالانسر خود را یک پلتفرم مدیریت سبد سرمایه‌گذاریِ غیرامانت‌داری و ارائه‌دهنده نقدینگی معرفی می‌کند. با اتصال کیف پول خود به این صرافی می‌توانید اتریوم و طیف گسترده‌ای از توکن‌های مبتنی بر اتریوم را معامله کنید.

اواخر ماه مارس ۲۰۲۰، شبکه اصلی بالانسر راه‌اندازی شد و حجم معاملات روزانه این صرافی در حال حاضر بیش از ۲۱ میلیون دلار عنوان شده است.

 

بنکور

صرافی بنکور (Bancor) از یک مدل منحصربه‌فرد در سازوکار خود استفاده می‌کند. در این صرافی، کاربران می‌توانند توکن‌های ERC-20 خود را در با توکن‌های اسمارت (Smart)، توکن اصلی شبکه بنکور، معامله کنند.

در طرف دیگر، دارندگان این توکن‌ها نیز می‌توانند اسمارت‌های خود را با دیگر توکن‌های مبتنی بر ERC-20 معامله کنند. از طریق قراردادهای هوشمند امکان تبادل هر گونه توکن ERC-20 در پلتفرم وجود دارد.

هدف اصلی بنکور، افزایش نقدینگیِ توکن‌هایی است که ارزش بازارشان چندان بزرگ نیست. شایان ذکر است که کارمزد بنکور به‌صورت کارمزد در شبکه اتریوم (GAS) محاسبه می‌شود.

 

بیسکیو

بیسکیو (Bisq) یکی از صرافی‌های غیرمتمرکز بیت‌کوین است که امکان معاملات این ارز دیجیتال را با ارزهای فیات مهیا می‌کند. برای استفاده از این صرافی نیازی به احراز هویت و ارائه اطلاعات شخصی نیست. وجود یک نرم‌افزار متن‌باز برای رایانه‌های شخصی نیز یکی دیگر از مزیت‌های بیسکیو است.

استفاده از تور (Tor)، پردازش در رایانه کاربر و کیف پول‌های شخصی، باعث شده تا هیچ نقطه متمرکزی در عملیات‌ مرتبط با این صرافی وجود نداشته باشد. نکته منفی این صرافی سرعت پایینِ آن است که به‌واسطه اجرای سیاست‌های امنیتی و حفظ حریم شخصی ایجاد شده است.

طبق گزارش‌ها، حجم معاملات بیسکو برای ارز دیجیتال مونرو، ۱۱۹,۰۰۰ دلار در روز است. ۱۵,۰۰۰ دلار بیت‌کوین و کمتر از ۵,۰۰۰ اتر نیز در این صرافی به‌صورت روزانه معامله می‌شود.

علی‌رغم حجم معاملات بسیار کم و سرعت پایین، می‌توان گفت که بیسکیو یکی از غیرمتمرکز ترین صرافی‌های در دنیاست.

 

وان اینچ (1inch.Exchange)

وان‌اینچ را می‌توان سرویسی متشکل از چندین صرافی غیرمتمرکز در نظر گرفت. در واقع وان‌اینچ چندین صرافی غیرمتمرکز در قالب یک پلتفرم است. امکان ثبت سفارشات محدود (Limit Order) در این صرافی وجود دارد و تنوع توکن‌های موجود نیز قابل‌قبول است. زمانی که یک سفارش در پلتفرم ثبت می‌کنید، سفارش شما در دفتر سفارشات چندین صرافی غیرمتمرکز قرار می‌گیرد.

از آنجا که وان‌اینچ یک پلتفرم با چندین صرافی مختلف است، کارمزد معاملات بر اساس معیار صرافی‌های موردنظر محاسبه می‌شود.

 

یونی‌سوآپ

یونی‌سواپ (Uniswap)، برپایه بلاک‌چین اتریوم ساخته شده است و فقط با چند گام ساده می‌توانید با قراردادهای هوشمند، اتریوم و توکن‌های ERC-20 خود را مبادله کنید.

مبلغ کارمزد در این صرافی ۰.۳ درصد است که به‌شکل اتریوم و توکن ERC-20 پرداخت خواهد شد.

 

کایبر سواپ

کایبرسواپ (Kyberswap) را می‌توان یکی از بهترین صرافی‌های نسل جدید در پلتفرم‌های معاملات ارزهای دیجیتال دانست که به‌صورت غیرمتمرکز و همتابه‌همتا فعالیت می‌کند. این صرافی بر روی بلاک‌چین اتریوم اجرا شده و از جمله پلتفرم‌هایی است که بر روی تست‌نت راپستن (Ropsten) نیز فعال بوده است.

در این صرافی از قراردادهای هوشمند به‌منظور انجام و تسهیل تبادلات استفاده می‌شود. نکته مثبت دیگری که در ارتباط با این صرافی غیرمتمرکز وجود دارد، استفاده از ذخایر پویا یا دینامیک است که به شبکه امکان می‌دهد تا با فراهم کردن نقدینگی کافی، خدماتش را ارزان‌تر در اختیار کاربران قرار دهد.

این پروژه در کشور سنگاپور توسعه یافته است و دارای یک ارز دیجیتال مخصوص با نام «KNC» است. صرافی کایبر سواپ در نسخه‌های مخصوص وب و نسخه موبایل در اختیار کاربران قرار دارد.